وقتی یه نگاهی به پست های قدیمی وبلاگم انداختم دیدم که یکی از هدف های اصلی من از نوشتن اقتصادی بوده، یعنی می خواستم آدمهایی که مثل من فکر...

یک رئیس وقتی کاری از کارمندش بخواد اون رو با دادن و ندادن پول انجام میده. اما هیچ فکر کردید که کار عظیم طبیعت چطور توسط ما که اجزای اون...

جمعه‏، 2008‏/09‏/12 روز پیش سوالی کتبی اینچنین از یکی از دوستان به دستم رسید “در شرایط کنونی چه باید کرد؟” ایشان گفتند که این سوال دریک...

دوشنبه‏، 2008‏/09‏/08 بعد از دیدن فیلم های مربوط به طبیعت حالا می تونم که یک نظریه در مورد تکامل، قانون جذب، فلسفه ی خدا و نظریه زندگی...

‏سه شنبه‏، 2008‏/04‏/08 تو این شکی نیست که ما دو دنیا داریم یک دنیای فیزیکی و یک دنیایی که در بستر این دنیای فیزیکی ساخته میشه و اون...

‏سه شنبه‏، 2008‏/02‏/12 سفر کویر مرنجاب و تجربیات منحصر به فرد اون در یکی شدن و لمس طبیعت خیلی جالب بود اختلاف دمای شب و روز و تجربه ی...

در مورد چند چیز نمی توان با ذهن و کلمات نظر داد و حرف زد زندگی خدا آدمها احساسات اونها رو باید احساس کرد #خدا #ذهن #زندگی

دیگه کاملا کارکرد ذهن رو فهمیدم رویا یا ذهن یا خواب های ما در واقع کامل کننده ی دنیای واقعی هستند ما توی یه دنیای واقعی زندگی می کنیم که...

یادمه از بچگی یه روز دیدم که دو نفرتو ذهنم هستن این دو نفر تو یه اتاق خالی بودن مدام با هم حرف می زدن و هر کسی هم حرف خودشو می زد کم کم...

ذهن ما مدام درحال تولید فکره در واقع انرژی بدن ما باید جایی مصرف بشه حال اگه این انرژی توی گوش کردن نگاه کردن حس کردن یا فعالیت بدنی مصرف...

شدیدا احساس آزادی می کنم خیلی احساس لذت بخشیه فکر می کنم هر جا ی کره زمین بخوام میتونم برم من یک آدم آزاد روی کره زمین هستم و این من رو...

قبلا در مورد انواع سیستم عامل های ذهن صحبت کرده بودم این هم معرفی یک نوع سیستم عامل سیستم عامل فکری network base یعنی زندگی براساس روابط...

قبلا در مورد ساختار ذهنی و برنامه اصلی و مذهب زندگی حرف هایی زده بودم راستش اول این ها جنبه ی شخصی داشت اما بعد دیدم مشکلی برای پابلیش...

اینها قسمتی از برنامه های ذهنی من هستند: Basics of my NLP programming I want to live freely I want to live a joyfull life and full of...

آخرین کشف من ما آدمها خیلی شبیه کامپیوتر هستیم مذهب هم نوعی سیستم عامله Religion = some kind of NLP(Neuro-linguistic programming ) =...

صدام اومد و کشت و جنگ را ه انداخت و شکنجه کرد و سر برید و شیمیایی زد اما مگه فقط یه نفر بود هنوز هزاران نفر تو عراق هستند که این کار ها...

این فکر یک کمی شاید تند باشه اما واقعیت همیشه او ن جوری که ما میخوایم نیست این که ما آدم ها یک کمپلکس شیمیایی هستیم تمام اتفاقات زندگی ما...

من دو تا فیلم نامه تو ذهنم دارم که دوست دارم کاملشون کنم اولی توی یه مرکز تحقیقات ستاره شناسی همه چیز مرتبه و محقق ها کارهای عادیشونو...

معمولا وقتی من کسی و گیر نمیارم که باهاش حرف بزنم رو میارم به نوشتن قبلا هم این تجربه رو داشتم البته قبلا با قلم و کاغذ بود و کسی نمی...

خوب الان نمی دونم از چی بگم آخه ذهن من گاهی اونقدر شلوغه که نمی دونم کدوم و انتخاب کنم و سرعت ذهن خیلی از سرعت نوشتن بیشتره مثل یک جریان...