گنج رنج – ٢ هر وقت لذت نمی‌بری، هر وقت صدردصد شاد نیستی. این نشانه‌ی خوبی است. تو وظیفه داری لذت ببری. در همه حال. هر وقت چیزی را در...

محکوم به زندگی! — می‌توانی بنویسی! می‌توانی حسابی فلسفه بافی کنی. می‌توانی دور خودت صدها دیوار بکشی. دیوار های مختلف محافظتی. محافظت از...

من خودخواه هستم! — در طول زندگی برچسب‌های مختلفی به ما میچسبه! یکی از اون برچسب ها خودخواهیه! خودخواهی اولین قدمه. باید خودخواه باشی. اگر...

کوزه‌ی قانع چشم — کوزهٔ چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد شاد باش ای عشق...

مشق عشق — در ویپاسانا کمی تمرین کرده بودم! آنجا که هستی گاهی خدمت می‌کنی. تمرین عشق! اگر ده روز خودنگری کرده باشی اجازه داری خدمت کنی....

ریشوی فلسفی — ریشو شدم. فلسفی شدم. اینها ظاهر بیرونی است. درست است. دو ساعت در تابلوی نقاشی با هم راه رفتیم و حرف زدیم. قبول دارم من یک...

فروش تجربه — دوستی خواست تجربه بفروشد! گفتم فقط چیزی را که داری می‌توانی بفروشی! واگر نه فروش مال غیر جایز نیست! خودت اول به تنهایی برو!...

خوب یا بد! — حال من خوب است یا بد؟ نوشتن خوب است یا بد؟ زندگی، مرگ، خدا، زمین، فکر خوب است یا بد؟ دیروز روز طولانی‌ای بود! در دل سنگ...

حبوط — آدم=پدر حوا=مادر سيب=سكس حبوط=تولد اين داستان آشنا نيست براتون؟ #قدیمی #تولد #شعرطور

هرچه بادا باد می‌نشینم هرچه شد شد می‌نشینم من مراقب هرچه شد شد گرچه بودم یادنبودم هرچه شد شد گرچه مُردم یا که زنده هرچه شد شد من که نیستم...

سقف‌فلک کار ما این نیست که سقف فلک را بشکافیم سقف فلک را پیش از ما شکافته‌اند درها باز است عشق ها در هواست کار ما شناور بودن در راز گل...

خدا باماست … یکی بود یکی نبود یه خدایی بود یه خدایی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدا ما هم بودیم اگر گفتند که غیر از خدا هیچکس نبود! پس قصه...

بت بت يعنى سكون بت يعنى ثابت شدن بت يعنى همين نوشته! كه بايد شكستش ! بت يعنى شاخه ى خشك و سردى در خاك بت يعنى گذشته! بت يعنى همين نوشته!...

شراب نمى نوشم ! چون خيلى تلخ است. اما معتاد به نوشيدن مشروبى تلخ ترم ! “جرعه هاى تلخ فلسفه“ #شعرطور