بخشش، رهایی از گذشته!
***
کم کم نقطهی اصلی را پیدا میکنی.
مبدأ و مقصد را!
نانوشتنیِ ناتوصیف پذیر را!
گاهی در این مسیر اتفاقاتی میافتد!
تمام اتفاقات مسیر زندگی برای رشد تو طراحی شده!
تمام ظلم ها تمام بی عدالتی ها تمام رنج ها!
دو روزی رفتیم به طبیعت در سرما و برف! شب را در چادر و در جنگل در سرما خوابیدیم!
با همدیگر کمپ کردیم و خوردیم و حرف زدیم و خوابیدیم!
دوباره زوایایی از خودم برای خودم روشن شد! در ارتباط با دیگران.
اگر کسی به تو لطف کرد تشکر کن! اگر کسی به تو ظلم کرد بیشتر تشکر کن!
عملاً کسی نمیتواند به تو ظلم کند؛ اگر تو قربانی نباشی!
اگر ایگو نداشته باشی!
حتی اگر کسی کار اشتباهی بکند تو میبخشی و رها میشوی!
بخشش یعنی رهایی از گذشته!
از کسی که به تو رنجی میرساند؛ چه رنج فیزیکی چه روحی و ذهنی ؛ حتماً از او تشکر کن!
چرا؟
چون رنج ها نشانه اند. نشانه هایی برای شناخت خودت!
رنج ها برای آشکار شدن ایگوی توست!
رنج را تبدیل به نعمت کن!
از گذشته که رها بشوی از ایگو هم رها میشوی!
به حال که بیایی به خدا هم میرسی!
نقطهی نانوشتنی همین جاست! در حال و در لحظه!
هر چقدر که زبان می توانست بگوید؛ گفتم!
شاید زیادی هم گفتم!
کسی که بخواهد بداند میداند!
کسی که نخواهد بداند تمام نوشتههای جهان هم کمکی نمیکنند!
Comentarios