ترس از آینده!
***
بسیاری از دوستان توصیه میکنند که ننویس یا نوشتهها رو پاک کن یا فقط برای خودت بنویس و پخش نکن. در این که نیت این دوستان خیر هست شکی نیست. هر کسی از دیدگاه خودش دنیا رو میبینه و نظر میده. احتمالا هم با نیت خیر. و از روی تجربیات خودش.
ترس از اینکه در آینده من از نوشتن این سطور پشیمان بشوم و دیگر کار از کار گذشته باشد. ترسی است واقعی! اما یک حالت دیگر هم هست.
فرض کنید که شما در لحظه زندگی میکنید و مینویسید! وقتی در لحظه هستید دیگر به گذشته فکر نمیکنید. وقتی به گذشته فکر نکنید یعنی گذشته را میپذیرید. وقتی یک چیزی را پذیرفته باشید چیزی که در گذشته اتفاق افتاده دیگر در مورد آن چیز شرمسار نیستید! خیلی ساده است. مثلا این سطوری که این بالا نوشتم گذشتهی چند دقیقه پیش من هست. وقتی آن ها را همانطور که هستند بپذیرم دیگر قبولشان میکنم و دیگر نه قضاوتشان میکنم نه حس پشیمانی را در مورد آنها تجربه میکنم.
این نوشتههای بالا درست مثل گذشتهی من که در لحظه تولید شده بودند و در لحظه هم از بین میروند چیزی جز چند کلمه که کنار هم ترکیبی از مفاهیم را میسازند نیست. حس پشیمانی از گذشته و احساس شرم از گذشته ناشی از نپذیرفتن گذشته است. ناشی از در لحظه نبودن.
پس وقتی گذشته را پذیرفتی عملاً آینده هم از بین میرود. ترس از آینده هم از بین میرود. وقتی در حال باشی گذشته و آینده از بین میروند.
گیرم در آینده کسی نوشتههای گذشتهی من را بخواند و قضاوت کند! این مثل آب دادن به گیاهی خشک شده است! آنچه مربوط به گذشته است مرده. دیگر وجود ندارد. پس ترسی هم نیست. آینده ترسناک نیست. آینده وجود ندارد. گذشتهام را میپذیرم و در حال زندگی میکنم. و زمان حال سرشار از تجربیات و دگرگونی هاست. این دنیا جای تغییرات و دگرگونی هاست. این تغییر دائمی نشان از زنده بودن من دارد.
نه ترسی است نه ناراحتی! با پذیرش و در لحظه زیستن هردو از بین میرود.
لا خوف علیهم و لا هم یحزنون!
Comentários