خدای پارتی
بعد ای سی و چند سال زندگی در مملکت اسلامی و یاد کردن هر روزه ی خدا در هر صبح و شام و هر خـــــــــداحافظی چند سالی میشه که تصمیم گرفتم در مورد خدا زیاد با کسی حرف نزنم !
چون تعریف خدا برای من اینه :
یک حس شایع بین آدمها؛ خصوصا آدمهایی که تو مناطق خشک و کم باران زمین زندگی می کنند؛
این حس شاید خیلی عمیق باشه و حرف زدن منطقی در مورد اون حس شاید منجر به صدمات عاطفی به فرد بشه !
اما
تقریبا هر کسی تو حرفاش با تو گفت من خدا رو قبول دارم یا خدا فلان و فلان …
تلویحا داره میگه : من از تو بالاترم!
چرا؟
خیلی ساده است:
خدا برای اکثر آدمها یک شخصیت فرا تر از انسان است و به محض صحبت در مورد یک مفهوم بالاتر از انسان گوینده نیز در مقامی بالاتر از مخاطبش قرار میگیره !
به طور خلاصه هر کسی در مورد خدای برتر صحبت کرد منظورش اینه :
< من در مورد خدابیشتر میدونم
یا من خدای برتر رو قبول دارم و تو نداری !
پس من به خدایی که از تو و همه ی انسانها بالاتره نزدیک ترم و بنابر این تو از من پایین تر قرار میگیری ! >
اینجاست که رابطه افقی بین آدمها تبدیل به رابطه عمودی میشه !
دقیقا در همین جاست که دیگه گفتگو با یک آدم خداشناس! به بن بست میرسه !
و متاسفانه تا وقتی که اون آدم قبول نکنه که با تو برابر هست نطفه ی جنگ های مختلف شکل میگیره !
دوستان مذهبی و غیر مذهبی من !
تو رو به هر خدایی که می پرستید قبول کنید که ما در شناختمان از خدا با هم برابریم !
در پایان امیدوارم این حرفهای من در مورد خدا نشان برتری طلبی من نباشه !
Коментари