top of page
rshahrad4

در دامن استاد!

 در دامن استاد!

***

مدت‌ها بود که پنهان می‌کردم! نوشتن من از چنین خورشیدی محدود می‌شد به چند ترجمه و فورواد کردن چند استوری! 

اما دیگر کار از کار گذشته! 

با این قیافه و سر و وضع دیگر همه فهمیده‌اند! 

دیگر همه؛ دیوانگی را در من یکی فهمیده‌اند!

پس چیزی برای پنهان کردن ندارم! 

از یکی دوسال پیش که اولین حرف‌هایت را شنیدم دیگر نمی‌شد برگردم به همان خواب قبلی! 

آتش عشق تو بود و هیزم من!

و چه خوب سوخت! و هنوز می‌سوزد! 

فردا زیر نور ماه قرار داشتیم! راهم دور بود و بارم سنگین!

اما از همین دور دیوانه ام! 

از همین دور هم کافیست تن صدایت را بشنوم تا اشکهایم جاری بشود! 

هر کسی خودش را در تو می‌بیند! آخر تو آیینه‌ای بی زنگاری! 

من هم در تو عشقی نامحدود می‌بینم. من در تو سرسپردگی ای می‌بینم به گستردگی تمام هستی! 

کسی در تو بازرگان می‌بیند و کسی در تو متقلب! کسی هم عاشق و کسی هم رند! هر کسی به قطع خودش را در تو می‌بیند! 

این بار هم از دامن استاد جا ماندم! 

اما هر روز یوگا را انجام می‌دهم. 

هر روز به تو متصل می‌شوم! تو همیشه متصل هستی! 

من هم یکی از این میلیون ها دیوانه! 

قرار من و تو برای زندگی های بعد! 

تو در هر لحظه و در هر نفس و در هر یوگا با من هستی!

تو مرا به مادر زمین بسپار!

به دِیوی اصلی! 


0 views0 comments

Recent Posts

See All

معجزۀ روشن بینی

مراقبۀ امروز-معجزۀ روشن بینی *** گاهی وقتها تنها راه مراقبه برایم نوشتن است. می‌خواستم به صورت ویدیو بگویم ولی ذهنم آنقدر آرام نیست که در...

بیزینسِ امروز

بیزینسِ امروز *** امروز می‌خواهم در مبحث کار و بیزینس بنویسم. کار و بیزینس خودم و بقیه. نقطهء شروع این جریان با گذاشتن پستی در لینکدین...

مسئولیت اصلی

مسئولیت اصلی *** به مرور که خودم و اطرافیانم را مشاهده میکنم کد هایی برایم باز میشود. یکی از آن کد هایی که طبق مشاهدات من تقریبا اکثر...

Comentarios


bottom of page