top of page
rshahrad4

عدالت – عدالتِ لحظه

 عدالت – عدالتِ لحظه

***

عدالت عدالت عدالت ! عدالت چیست؟ ظلم چیست؟ این بزرگترین آرمان و دستاورد بشر کجاست؟ آیا عدالت موضوعی ذهنی است؟ آیا عدالت وجود دارد؟ آیا باید برای عدالت جنگید؟ اگر کسی به تو ظلم کرد باید چه کنی؟ با ظالم باید چه کرد؟ اعدام؟ دادگاه؟ اصل چهارم مذهب شیعه چه می‌گوید؟ ظلم به زن چه؟ آیا پایانی بر ظلم های تاریخی هست؟ آیا باید بر مظلومان تاریخ گریست؟ حسین که بود؟ عیسی چه شد؟ بر سر حلاج چه آمد؟ 

عدالت هست. این را خوب می‌دانم. 

عدالت در جاهای زیادی هم نیست این را هم خوب می‌دانم. 

چرا دچار تناقض گویی شده ام؟ 

می‌دانم عدالت کاملی در جهان وجود دارد. 

عدالت لحظه به لحظه. عدالتی فرای تصور ذهن من و تو. عدالتی عمیق و دقیق. 

عدالت در فیزیک هست و در تمام ذرات جهان. در تک تک قطرات آب. در برگهای درختان هست. در تعادل شاخه ها و فصول و موجها. عدالت ساری و جاری است. این را خوب می‌دانم. 

می‌دانم بی عدالتی هم هست. در تقسیم ثروت. در ظلم ظالم به مظلوم. در بر دار رفتن حلاج ها که هنوز هم هستند. در اقتصاد، بی عدالتی هست. در من هست. در تو هست. 

این ها چطور قابل جمع هستند؟ 

وقتی پدری از فرزندش دور می‌شود و مادری دلتنگ کودکش می‌ماند. وقتی بمب و موشک ساخته می‌شود. وقتی تیری شلیک می‌شود. دیکتاتوری دستور می‌دهد. طناب داری برپا می‌شود. 

عدالت را عیسی ترجمه کرد. عیسی عادل بود. عیسایی که در قصه ها خوانده‌ایم بی گناه بود. عیسی بالای صلیب رفت در حالیکه بی گناه بود. عیسی گسترش دهنده‌ی عشق بود. گناهی نداشت. مثل یک نوزاد پاک بود. اما محاکمه شد و بالای صلیب رفت و درد کشید. اما عیسی عدالت را ترجمه کرد. عدالت را شناخت. عدالت را معنی کرد. و طنین صدایش در گوش تاریخ چرخید که: 

«آنها را ببخش، آنها نمی‌دانند که چه می‌کنند»

این جمله‌ی عیسی جمع کننده‌ی عدالت و عشق و لحظه است. 

در لحظه، عدالت وجود دارد. 

اگر لحظه را شناختی، عدالت را هم می‌شناسی. 

چون لحظه عدالت محض است. 

در لحظه کسی نمی‌تواند به تو ظلم کند. 

عیسی در لحظه بود و کسی نتوانست ظلم را برایش ایجاد کند. او عادل و عاشق و در حضور ماند. حتی بالای صلیب. 

آنها که او را به صلیب کشیدند هم به سزای کارشان رسیدند. در همان لحظه! 

در آن نقطه‌ی نانوشتنی، عدالت وجود دارد. نمی‌دانم چطور و چگونه، اما می‌دانم هست. 

می‌خواهی به تولد دوباره ایمان داشته باش یا خیر. 

من می‌دانم عدالت هست. 

این بار اگر جایی به تو ظلم شد، از خودت بپرس تو کیستی؟ کدام داستان ذهنی و زمانی، بی عدالتی را نوشته؟ بازگرد به لحظه. بازگرد به خدا. باز گرد به عدالت محض. عدالت نفَس ها. عدالت تولد و مرگ. 

عدالت لحظه! 

اگر دیدی چیزی را از تو گرفته اند باز گرد به عدالت لحظه. اگر حتی دخترت را از تو دور کردند بازگرد به عدالت لحظه. در عدالت بمان حتی بالای دار. 

خشمگین نشو چون از عدالت دور می‌شوی. 

عاشق بمان، چون این به عدالت نزدیک تر است. 

تو قربانی نیستی. 

عیسی قربانی نبود. 

خداوند عادل است. با هر تعریفی که در ذهن تو می‌گنجد و نمی‌گنجد. این ها کلمات هستند. کلمات سرشار از تناقض اند. ذهن سرشار از تناقض است. ذهن، معنی اصیل عدالت را نمی‌فهمد. 

عدالت شاید موضوعی ذهنی باشد. اما شاید هم مفهومی نانوشتنی است. 

خدا عادل است. شک نکن. در لحظه بمان. 

اگر از لحظه دور شوی از عدالت دور می‌شوی. عدالت خودِ خداست. عدالت آغوشِ خداست. 

اگر سعی کنی با ذهن عادل شوی نخواهی توانست. تو و ذهن تو، عدالت را به نفع مادی خودت ترجمه می‌کند. در دنیای مادی، عدالت به سختی بدست می‌آید. هیچ دو انسانی از نظر مادی برابر نیستند. هیچ دو دانه‌ی برفی مثل هم نیستند. هر چقدر قاضی عادل باشد باز نمی‌تواند عدالت صد درصد را اجرا کند. بی عدالتی، خاصیت دنیاست. خاصیت ماده است. 

عدالت اما در بعدی دیگر وجود دارد. در همانجایی که خدا ایستاده. خدا عادل است. 

این بیشترین مقداری بود که می‌توانستم از عدالت بنویسم. 

کلمات ظالمند. 

کلمات عادل نیستند. 

کلمات نسبت به مفاهیم عادل نیستند. 

کلمات اشکالی ذهنی اند. اشکالی سخت ضمخت و بی عدالت. اما با بی عدالتیِ کلمات سعی کردم نشانه بروم به عدالت. 

این تلاشی شاید بیهوده بود. 

شاید برای خیلی ها ناعادلانه باشد. چون برایشان نامفهوم است. 

سعی کردم بر بی عدالتی نیافزایم اما شاید تلاشی بیهوده کردم. 

اگر بی عدالتی بود ببخش. آخر من از درک کامل عدالت تقریباً ناتوانم. ذهن من ناتوان است. زبان من ناتوان است. فقط عیسی می‌تواند عدالت را برای هزاران سال برپا کند. 

«آنها را ببخش، آنها نمی‌دانند که چه می‌کنند»

پذیرش شاید کلمه‌ای کمی عادلانه تر باشد. عیسی در پذیرش بود. بی عدالتی را بپذیر. 

به عدالت آن عادل یگانه اعتماد کن. 

کسی که هیچ اتم و الکترونی نمی‌توانند از عدالتش فرار کنند، هیچوقت بی عدالتی درست نمی‌کند. 

اعتماد کن. بپذیر. سکوت کن. در لحظه بمان. 

درست مثل عیسی. 

0 views0 comments

Recent Posts

See All

معجزۀ روشن بینی

مراقبۀ امروز-معجزۀ روشن بینی *** گاهی وقتها تنها راه مراقبه برایم نوشتن است. می‌خواستم به صورت ویدیو بگویم ولی ذهنم آنقدر آرام نیست که در...

بیزینسِ امروز

بیزینسِ امروز *** امروز می‌خواهم در مبحث کار و بیزینس بنویسم. کار و بیزینس خودم و بقیه. نقطهء شروع این جریان با گذاشتن پستی در لینکدین...

مسئولیت اصلی

مسئولیت اصلی *** به مرور که خودم و اطرافیانم را مشاهده میکنم کد هایی برایم باز میشود. یکی از آن کد هایی که طبق مشاهدات من تقریبا اکثر...

Comments


bottom of page