عنوانِ نوشته
***
یک زمانی بود که نوشتههایم عنوان نداشت! اصلاً مخاطب نداشت. جایی پخش نمیشد. فقط برای خودم بود. در تنهایی مطلق!
آن وقتها نیاز به عنوان نداشتم. مستقیم شروع میکردم به نوشتن!
حالا کم کم وقتی چند خواننده پیدا کردم. وقتی آنها را روی دیوار شهر نوشتم. کم کم نیاز بود یک عنوان برای هر کدام بگذارم!
مدتی بود که این عنوان تنها مارکتینگ من بود! انتخاب عنوان بعد از خلق نوشته اتفاق میافتاد. یعنی اول نوشتن بود بعد مارکتینگ و فروش و مخاطب!
متاسفانه مدتی است همزمان با شروع ایده؛ دردسر انتخاب عنوان هم میآید!
وقتی زیادی به عنوان فکر میکنم توجه ام از خود نوشته معطوف به عنوان میشود. از همین ابتدا به فکر مارکتینگ میافتم!
حتی مدتی متهم به عنوان گذاری کلیک بیت شدم! یعنی نوشتن عنوان های دروغین و جذاب برای جذب مخاطب!
چیزی که در دنیای مدرن اتفاق افتاده! تقریباً همهچیز برای بازار است!
حتی آدمها!
آدمها هم فقط با ظاهر سنجیده میشوند! با لباس یا بدنشان!
اصلِ داستان کمرنگ شده.
اصل داستان که خود زندگی باشد.
همان نانوشتنی!
حالا همه چیز شده مارکتینگ! بازاریابی! عنوان!
این شد که عنوان این نوشته شد «عنوان نوشته»!
ما هم عجله داریم که هر چه سریعتر این نوشته وارد بازار شود!
نوشتهها هم مثل کالاهای دیگر در کارخانه با سرعت تولید میشوند و سریع وارد بازار میشوند!
تولید انبوه و بی کیفیت!
توجه بیش از حد به مارکتینگ و فروش!
توجه به عدد!
کمیت به جای کیفیت!
Comments