مسؤول تمام بی مسؤولیتی ها
***
به من میگویند بی مسؤولیت! ببینیم مسؤولیت چیست؟
بگذارید اول جواب آخر را بدهم. هرکسی مسؤول وضعیت حال خودش است!
حتماً تعجب کردید! مسؤول این تعجب خودتان هستید! این شما هستید که در برابر یک سری اشکال و معانی چه حسی پیدا میکنید!
بیشتر تعجب کردید؟ باز هم مسؤولش خودتان هستید! چون به دنبال چرایی این حرف نمیروید!
هر کسی یک مسؤولیت دارد وقتی به این دنیا میآید. مسؤولیت شناخت خودش و درونش. وقتی به اندازهی کافی به درون خودت توجه کنی میفهمی که اینجا تمام دنیای توست. تمام دنیای تو که نسبت به آن مسؤول هستی!
آری درست شنیدید! شما فقط مسؤول دنیای درون خودتان هستید!
شاید فکر کنید این اوج خودخواه بودن است! اتفاقا برعکس!
وقتی به اندازهی کافی به درون بروی کم کم مرز درون و بیرون؛ مرز خود و دیگری از بین میرود.
خودخواهی تو عین دیگر خواهی میشود و دیگر خواهی تو عین خودخواهی!
درک این داستان وقتی است که بتوانی از نفس عبور کنی ذات اصلی خودت که با تمام جهان مشترک است را درک کنی.
آنجا که بروی دیگر بین خودت و دیگران تفاوتی نمیبینی. اینجا وادی یگانگی است. وادی یوگا. وادی توحید!
آن وقت است که تازه تو مسؤولیت پذیر میشوی. تو تعیین کنندهی وضعیت دنیای خودت میشوی. و دنیای بیرون فقط سایهای از دنیای درون توست.
در دنیای درونت ظلم ها را از بین میبری خشم ها را از بین میبری اضطراب ها و ترس ها را از بین میبری.
کم کم بهشت را در درونت میسازی. وقتی بهشت خودت را ساختی کم کم از بهشت درونی تو به بیرون هم سرایت میکند.
میشوی مثل بودا! مثل عیسی! مثل تمام روشند بینان جهان! آنها ابتدا مسؤولیت درون خودشان را به عهده گرفتند و کم کم مسوول کل جهان شدند!
آنها آنقدر بزرگ شدند که راه را به ما نشان دادند!
عیسی آنقدر درونش زیبا بود که حتی بالای دار برای دارزنندگانش طلب بخشش میکرد!
عیسی در بهشتی که ساخته بود زندگی میکرد، بهشت او فرای زمان بود. هنوز هم هست! هنوز هم منشأ الهام و بخشش ماست!
عیسی آنقدر مسوول بود که تمام بی مسؤولیتی بشر را به دوش کشید!
آری من هم بی مسؤولیت بودم! شاید هنوز هم باشم! هنوز نتوانستم مسؤولیت خشم خودم را کامل بر عهده بر بگیرم.
هنوز نتوانستم مسؤولیت اضطراب خودم را به عهده بگیرم.
هنوز نمیتوانم مسؤولیت این همه ظلم را بر عهده بگیرم!
من هنوز بی مسؤولیت هستم!
هنوز خانواده ام را نبخشیدهام!
هنوز خودم را نبخشیدهام!
هنوز دیکتاتور های درونی ام را نبخشیدهام!
هنوز نمیتوانم به دیکتاتورهای بیرون عشق بورزم!
هنوز درگیر خودم هستم!
من مسؤول تمام بی مسؤولیتی خودم هستم!
مسؤول خستگی الانم!
مسوول این نوشته!
مسوول کل جهان!
من مسوول هستم!
کاش معنی مسؤولیت را میفهمیدم!
کاش میتوانستم آن را بنویسیم!
این بار هم نشد! و من مسؤول آن هستم!
من مسؤول پرخوری قبل نوشتن ام هستم!
مسوول کم مراقبه کردن خودم هستم!
اگر نتوانستم بنویسم مسؤولیت چیست مسؤولش خودم هستم!
من مسؤول تمام بی مسؤولیتی های خودم هستم!
باید خودم را ببخشم!
Comentários