مسیر سرسپردگی در شیعه – محرم
***
در مورد شیعه قبلاً نوشته بودم.
در مورد سرسپردگی هم همینطور.
حال اگر نسیمی باشد در مورد یوگای سرسپردگی بنویسم. باکتی یوگا! Bhakti yoga
قبلاً از توحید گفته بودم که همان یوگاست! هردو یگانه اند و هردو یعنی یگانگی!
در مسیر معنوی یوگا؛ چهار طریق هست
١- کارما یوگا یا یوگای عملی
٢- کریا یوگا یا یوگای درونی
٣- نانا یوگا یا یوگای اندیشه و افکار
۴- و نهایتاً باکتی یوگا یا یوگای احساس یا سرسپردگی
کارما یوگا تمام کارهایی است که در بیرون و در جهان فیزیکی انجام میدهیم.
کریا یوگا کارهای درونی است! مراقبه ها و نگاه به درون از این دست است.
نانا یوگا یوگای اندیشه است و تحلیل. راه تحلیل و سوال پرسیدن مثلاً جواب این سوال که من کیستم!
و باکتی یوگا که سریعترین راه است راه سرسپردگی و راه احساسات است!
راستش را بخواهید تمام مسیرهای معنوی و تمام آموزههای معنوی یکی بیشتر نیست. تفاوت ها در ظاهر است.
کل وجود در یک نقطه خلاصه میشود.
و آن نقطه چیزی است نانوشتنی! اصلاً چیزی نیست! چیزی که من یا تو درک کنیم نیست!
باید من یا تویی نباشد تا به زندگی بپیوندی!
تا وقتی توهم من هست و توهم تو هست نه پیوستنی اتفاق میافتد نه درکی.
باید این من بمیرد. همان مردنی که مولانا را زنده کرد!
اگر قبل از مرگ این بدن؛ بتوانی در آن زنده بمیری؛ قطعاً بُردهای! گوی سبقت را بردهای!
بگذریم. آمدنم به ایران تصادفا مقارن شد با اول محرم! یعنی اوج مراسم شیعه گری در ایران. شب نشینی و روضه و نذری و لباس مشکی و دختر بازی و علَم کشی و هیئات بازی. البته اینها ظاهر کار است!
در بیست و چهار ساعت گذشته یکی دو بار همراه مادرم به هیأت ها و امامزاده ها رفتم!
حس باکتی یوگا و چرخش مسیر انرژی احساسات به وضوح در این سرزمین قابل حس کردن است!
اگر آمریکای شمالی در چرخ انرژی امنیت و بقا یا چاکرای ریشه و جنسی باشد قطعاً خاورمیانه و ایران در چرخ انرژی احساسات و آناهاتا است.
معنویت شیعه مسیر باکتی یوگا را میرود.
چرا باکتی یوگا سریعترین راه است؟ و اصلا باکتی یوگا چیست؟
باکتی یوگا مسیر سوال و پرسش و اندیشه و تحلیل نیست! مسیر حل شدن سریع و سرسپردگی دیوانه وار است! مسیر معنویت شیعه هم خیلی شبیه این است.
محب اهل بیت! نوکر امام حسین و غیره!
ببینید یکی از موانع بزرگ مسیر معنوی همین من هست! یا همان نفس! یا همان ایگو!
این من کاذب که اکهارت در نهایت سادگی و زیبایی توضیح میدهد!
در باکتی یوگا تو هویت و منیت خودت را به سرعت حل میکنی! و این تو را به سرعت به مقصد میبرد!
مانع بزرگ اصلی در مسیر معنوی؛ منِ ذهنی است! من مقایسه ای! من اجتماعی!
وقتی خودت را دروناً به چیزی میسپاری در ظاهر؛ بی منطق و احمق به نظر میرسی! اما تو هوشمندانه سریعترین راه را انتخاب کرده ای. البته در مذاهب؛ مثل اسلام؛ نفْسِ تو؛ دوباره یک هویت کاذب دیگر برایت میسازد! و آن همان هویت شیعهی حسین مظلوم است!
جای اشک ریختن زیادی دارد چرا که محب اهل بیت خیلی نزدیک شده!
او هویت کاذبش را خورد کرده! یک قدم دیگر مانده تا خود خدا! اما خیلی ها همانجا گیر میکنند!
بسیاری از مراسم های مذهبی ریشهای عمیق در جوهر ذات انسان دارد. معمولاً اصل داستان پشت انبوهی از شاخ و برگ پنهان میشود.
ببینید شیعه گری را یوگای اندیشه ندانید! منطقی نیست! اصلاً در مسیر سرسپردگی موضوع سرسپردگی مهم نیست! مهم نیست تو نوکر امام حسین باشی یا نوکر یک چیز دیگر! مهم خود تو هستی!
تو وقتی منیت خودت را کمرنگ کنی سبک میشوی. احساسات خالص و پاک ،تو را مستقیماً به آغوش خدا پرتاب میکند! وقتی اندکی گریه کنی پاک میشوی! واقعا میشوی! واقعا راحت میشوی! واقعا آرام میشوی! فیزیولوژی بدن ات با کمی اشک ریختن تغییر میکند. روح پاکسازی میشود!
اگر گریه کرده باشی این را میدانی!
اگر آخرین باری که گریه کردی یادت نیست احتمالا حال خیلی بدی داری! بغض های فروخورده در روح ات رسوب کرده! احتمالا خشمگین و عصبانی هستی!
چنین فردی اگر فقط کمی گریه کند بدن اش و روحش و روانش پاکسازی میشود!
این دیگر بحث مذهبی نیست!
تجربهی مستقیم خود من و هزار نفر دیگر است!
همینطور وقتی تو سرسپردهی چیزی باشی سریع مسیر آرامش و معنویت را طی میکنی!
فرقی ندارد تو سر سپرده ی خورشید باشی یا معشوقه ات یا فرزندت یا امام حسین یا یک گیاه یا زمین …
برای رفتن در مسیر باکتی باید ذهن منطقی را کنار بگذاری و این سخت ترین مانع است.
اما وقتی سرسپرده شدی و احساسات تو پاک و خالص شد سریع میرسی.
به همان نانوشتنی میرسی.
תגובות