top of page
rshahrad4

نوشتن به مثابه‌ی کارما!

 نوشتن به مثابه‌ی کارما!

***

در این مسیر کم کم تنها و تنها تر می‌شوی. خودت می‌مانی و خودت. کم کم فقط یک گفتگوی درونی برایت می‌ماند. وقتی گفتگوهای درونی را کم کنی آن مقداری که باقی می‌ماند قوی تر می‌شود. مثل اینکه کمتر حرف میزنی اما آن حرف کم تاثیرش بیشتر است. 

در این حالت هم تا حدود زیادی ذهن خاموش است اما گاهی ذهن و احساسات غلبه می‌کنند و شدید تر تو را می‌کشند. 

باز نیاز به آگاهی بیشتر و بیشتر داری! 

دراما های ذهنی و احساسی ات قوی تر شده‌اند. قضاوت هایت شدید تر و درست تر شده‌اند. 

ایگو یا ذهن تو همزمان با رشد تو قوی تر شده‌اند. درست مثل کشتی گیری که هرچه بیشتر قوی می‌شود حریف های قوق تری هم برایش پیدا می‌شوند. 

یا مثل بازی مار ‌و پله که هر چه بالاتر بروی مارها هم بزرگتر می‌شوند. 

کم کم حس می‌کنم همین نوشته‌ها دارد تبدیل به کارما می‌شود. 

بعضی نوشته‌ها دراما ایجاد می‌کند. مثلاً یک مسافرت ساده در ذهن و در نوشته‌ها تبدیل به دراما می‌شود. 

گاهی همین نوشته‌ها دست و پای من را می‌بندد. گاهی محدودم می‌کند. 

این که همه از طریق نوشته‌ها فلان چیز را میدانند یا فلان چیز را قبلاً نوشته‌ام. این طوری می‌شود که کاری که قبلاً کارما نبود حالا می‌شود کارما!

گاهی از همین نوشته‌ها هویت و شخصیت کاذب ساخته می‌شود. 

از موضع گیری ذهنی قبلی خودم یک هویت کاذب ساخته می‌شود. 

این خلاف آزادی است!

این ایجاد کارمای جدید است!

این حرافی اضافی است. 

باید کم کم تمرین کنم ننویسم!

اکهارت هم گفت لازم نیست خودت را توضیح بدهی!

مولانا بارها گفته خاموش!

گفت قلم ها را بشکن!

حافظ از رموز مستوری گفت! 

بروم تا اوضاع خرابتر نشده! 

0 views0 comments

Recent Posts

See All

معجزۀ روشن بینی

مراقبۀ امروز-معجزۀ روشن بینی *** گاهی وقتها تنها راه مراقبه برایم نوشتن است. می‌خواستم به صورت ویدیو بگویم ولی ذهنم آنقدر آرام نیست که در...

بیزینسِ امروز

بیزینسِ امروز *** امروز می‌خواهم در مبحث کار و بیزینس بنویسم. کار و بیزینس خودم و بقیه. نقطهء شروع این جریان با گذاشتن پستی در لینکدین...

مسئولیت اصلی

مسئولیت اصلی *** به مرور که خودم و اطرافیانم را مشاهده میکنم کد هایی برایم باز میشود. یکی از آن کد هایی که طبق مشاهدات من تقریبا اکثر...

Comments


bottom of page