یادمه من یه چند سالی فیلم نگاه نمی کردم یعنی هر وقت فیلم می دیدم بعدش حس می کردم وقتم تلف شده چون به یک چیز غیر واقعی توجه کردم یه چیزی که فقط خیالات و تصورات کارگردانه یعنی تا این حد دور از احساسات و به دنبال واقعیات بودم
حتی یادمه سالها بود که رمان نمی خوندم بعدها به جایی رسیدم که فرق رویا با واقعیت برام از بین رفت یعنی می گفتم که هر خیالی و اگه باور کنی میشه واقعیت و مرز ی بین واقعیت و رویا وجود نداره
תגובות