پذیرندگی؛ اوج زنانگی
***
این نوشته با این موسیقی نوشته شد.
مدتهاست در جستجوی زنانگی بودم. زنانگی در بدن زنانه هست. در موی بلند. در کمر باریک. در ناز زنانه. در اندام ظریف. در بدن یک زن. این هم زیباست. در بُعد بدن زیباست.
اما بعدهای دیگر هم هست. شاید بزرگترین مشخصهی زنانگی پذیرندگی است. پذیرندگی وقتی است که خودت کنار میروی.
زن ها این فرصت را دارند که از ابتدای زندگی این جنبه زنانه را تجربه کنند. اما برای مردها به خاطر انرژی مردانهای که دارند مدتی طول میکشد.
گوش دادن به موسیقی پذیرندگی میخواهد!
فهم هنر پذیرندگی میخواهد!
بزرگ شدن پذیرندگی میخواهد!
آن پذیرندگی که محمد داشت وقتی در غار بود!
پذیرش جهان! پذیرش لحظه! پذیرش خدا!
شاید اوج یک مرد رسیدن به مقام پذیرندگی زنانه باشد!
پذیرش در عین توانایی! پذیرش با آگاهی!
پذیرش زنانه از روی اجبار و نیاز نیست! این پذیرشی آگاهانه است در برابر چیزی بزرگتر. وقتی ناچیزی خودت را درک میکنی. وقتی کوچک میشوی. وقتی در برابر این انرژی عظیم زندگی از بین میروی. شاید مُردن زنانگی باشد. تولد مردانگی است. تولد یعنی آمدن و مرگ یعنی رفتن. رفتن در اوج زنانگی. پذیرش در اوج زنانگی.
و لذتی که در پذیرش است در هیچ چیزی نیست.
باید خودت را فراموش کرده باشی. مثل یک مادر که خودش را فراموش میکند. خودش را در فرزندش میبیند.
مثل عاشقی که معشوق میشود! عاشقی که خودش را گم میکند.
پذیرش خالص! همانطور که هست! بدون دخل و تصرفِ مردانه! یعنی اجازه بدهی که در تو دمیده شود. جریان عظیم زندگی در تو دمیده شود.
معنی توکل معنی رها شدن شاید مفهومی زنانه باشد. درست مثل یک زن که اجازه میدهد دانهی مردانه در وجودش کاشته شود.
وقتی پذیرنده باشی خدا در تو دانهای میکارد. عیسی ها متولد میشود. معجزاتی رخ میدهد.
وقتی پذیرنده باشی نِی میشوی! در تو دمیده میشود! صدای نی تو از لابلای قرنها شنیده میشود. همچون مولانا میشوی! رقصان و امیدوار!
وقتی پذیرنده باشی دیگر فرقی نمیکند. زنده یا مرده ات یکی است.
وقتی زندهای تقریباً مردهای و وقتی مردی تقریباً زندهای!
وقتی زنانگی و مردانگی تو به اوج برسند تو متولد میشوی. از نو متولد میشوی!
خدا از تو بیرون میآید!
با تمام قدرت و ظرافتش!
این موسیقی نیاز به پذیرش دارد.
اگر صدای ویالون را پذیرا باشی تارهایت با آن مینوازد! مگر میتوانی اشک نریزی!
زنانگی زیباست!
مخصوصاً اگر در بدن مرد باشی!
اوج مردانگی میرسد به زنانگی!
مردان به اوج رسیده زنانگی به اوج رسیده دارند.
حتی شاید در بعد بدن!
زنها یک زنانگی اولیه دارند! اما فقط یک مرد میتواند زیبایی زن شدن را درک کند! مردی که زن میشود!
مردی که از مردانگی عبور میکند. زنانگی را تجربه میکند. و به تعادل و یگانگی میرسد!
وقتی یگانگی را داشته باشی زن و مرد برایت یکی میشود. نیمی از تو مرد است و نیمی زن! هیچکدام بر دیگری برتری ندارد!
این دو با هم در رقصی تا بینهایت میرقصند!
رقصی چنین میانهی میدان!
رقص مولانا و شمس!
رقص لیلی و مجنون!
رقص حافظ!
رقص تمام جهان!
رقص زندگی!
رقص مارها؛ رقص گل ها!
رقص کلمات!
رقص چشم!
رقص برگها!
رقص سیاه و سفید!
رقص سکوت و سخن!
Kommentare