پراکندن غم در خانواده!
***
ارتباط با غریبه ها آسان است! دوستان و آدمهایی که برای اولین بار میبینی. با آنها راحت هستی!
اما وقتی به خانواده میرسی داستان فرق دارد!
با خانواده یک ریشهی مشترک داری. یک کارمای خانوادگی! یک پدر و مادر مشترک! یک تاریخچهی کارمایی.
خانواده میتواند عمق تو را ببیند! تو هم عمق آنها را راحت تر میبینی!
بنابراین هر ارتباطی با خانواده سفری به گذشته؛ سفری به کارما و سفری به درون است!
سفری به عمق!
وقتی با خانواده ام هستم به شدت نیاز به آگاهی بیشتر دارم.
بعضی هایشان پراکنده گویی های من را میبینند!
بعضی آهنگهای غمگین من را!
بعضی مضطرب میشوند!
بعضی غمگین!
چه کنم! شاید راست میگویند!
شاید کارمای غم من هنوز فعال است! و این غمِ شما را بالا میآورد!
شاید در مورد خشم همینطور باشد!
من هستم! آمادهی ارتباط!
آمادهی عبور از غم!
آمادهی آگاه بودن در کنار شما!
همیشه تلفنم را بر خواهم داشت!
همیشه آمادهی عبور از غم هستم با شما!
من برای رشدم به خانواده نیاز دارم!
شاید قبل از تولد؛ من شما را انتخاب کردم! نمیدانم!
اما بعد از تولد باز هم شما را انتخاب میکنم!
من برای رشد؛ به عشق ورزیدن خانوادگی نیاز دارم!
به پذیرفتن خانواده نیاز دارم!
من برای تمرین آگاهی به خانواده نیاز دارم!
این وسط شاید غمی در شما را بیدار کنم! یک غم مشترک کارمایی! غمی که باید هردو از آن عبور کنیم!
غم عمومی انسان! این بیماری همه گیر!
راه فراری نیست!
برای رسیدن به خورشید باید از طوفان غم گذرکرد!
Comments