کار امروز – ۴ دسامبر ٢٠٢٣
***
اکثر کارها این روزها با کامپیوتر است. آدمها ساعتهای طولانی پشت کامپیوتر ها مینشینند و چیزی میسازند. کارهای اداری مختلف. من هم مستثنی نیستم. من هم میخواهم چیزی بسازم. آنقدر از کار مینویسم تا خودش بشود یک کار!
اکثر آدمها برای فرار از خود و فرار از لحظه و برای بدست آوردن چیزهایی مثل پول و اعتبار و غیره کار میکنند.
بعضی ها هم دوست دارند چیزی بسازند.
در این دنیا که هر چه بسازی، روزی خراب میشود پس ساختن چیزی ابدی غیرممکن است. مگر اینکه متصل بشوی به آن چیزی که ابدی است. وقتی به آن متصل شدی تو هم بی زمان میشوی و ابدی.
بگذریم این روزها این باور را به اکثر آدمها خورانده اند که «باید کار کنی تا زندگی کنی» !
راستش این را قبول ندارم. زندگی کردن سادهتر است. باید غذا و سرپناه بدست بیاوری، این درست.
با کمی اغراق باید با جامعه هم بده بستانی داشته باشی. این هم درست.
اما از اکهارت آموختهام کار باید برای لحظه باشد. باید در لحظه باشد. نباید برای چیزی در آینده باشد.
مثل همین نوشتن! این نوشتن ها برای چیزی در آینده نیست!
تارا از خواب بیدار شد. مابقی کار را بعداً انجام میدهم. فعلا توجه به تارا مهمترین کار این لحظه است!
Comments