گزارش دادگاه نوشتن نانوشتنی!
***
شاکی: (در حالی که صفحات را زیر رو میکند) ایشان متهم هستند به «نوشتن نانوشتنی!»
این اتهام اصلی ایشان است!
اما شکایات زیادی چه به صورت شفاهی و چه به صورت کتبی به این دادگاه واصل گردیده! برخی از اتهامات از این قرار هستند.
نشر اکاذیب.
تشویش اذهان عمومی با عنوان های متناقض و کلیک بیت شبیه «نوشتن نانوشتنی»
پخش کردن لینکها در گروههای مختلف!
مجبور کردن دیگران به کلیک کردن و خواندن یک سری خزعبلات!
نام بردن از دیگران در نوشتهها و بردن آبروی دیگران! از نان انداختن دوستان و فامیل با بدنام کردن آنها در شهر!
ایجاد ناراحتی و غم در خوانندگان!
پخش کردن مسایل خصوصی و فاش کردن رازهای گذشته!
کپی کردن از دیگران مثلاً کپی کردن اشعار حافظ و مولانا و اکهارت و سادگورو!
ترجمه کردن متون و مطالب ظاله از زبان انگلیسی به فارسی!
دعا کردن دیکتاتور جمهوری اسلامی!
بد گفتن و توهین به دیکتاتور!
توهین به مقدسات!
ناراحت کردن خانواده!
هزینه کردن زیاد وقت برای نوشتن!
مصرف زمان زیاد برای نوشتن!
کار نکردن! بی عملی! پرحرفی!
نرفتن به کلاسهای نویسندگی!
نوشتن در هم و برهم! انواع غلطهای املایی و انشایی!
شیدایی! ایشان شیدا شدهاند! گاهی طنز مینویسند!
اهمیت ندادن به بنیان خانواده و اخلاق! مسخره کردن اخلاقیات!
کمک نکردن در امور خیریه مثل کمک به ساخت کتابخانه برای کودکان و کمک نکردن به انقلاب مهسا و کمک نکردن به زلزلهزدگان خوی!
-(متهم به صورت مخفیانه در حال پخش آنلاین دادگاه بود که شاکی متوجه شد و این موارد هم به اتهامات بالا اضافه شد!)
پخش گزارش دادگاه در صفحات اینترنتی!
مظلوم نمایی بابت این دادگاه عادله!
فعالیت بیش از حد در سوشیال مدیا!
مجبور کردن دوستان به آنفالو!
بی مسولیتی نسبت به خانواده!
خوردن و بردن اموال و بلاتکلیف گذاشتن کل جهان!
امضا نکردن کاغذهایی که هنوز وجود ندارند!
پخش کردن انرژی منفی در اطراف!
گذاشتن ریش!
نکاشتن مو!
فلسفه بافی و حرفهای نامربوط زدن!
بی مسولیتی نسبت به فرزند و همسر!
فرار کردن به هندوستان و جاهای دیگر!
اضافه وزن! پرخوری!
خود پیامبر انگاری!
روابط غیر اخلاقی!
اینها فقط قسمتی از اتهامات هستند که به علت ضیغ وقت تا همین جا کافی است!
متهم! (با دیدن اتهامات وارده دیگر امیدی به دفاع ندارد کمی سکوت میکند! چند پلک میزند)
راستش را بخواهید دفاعی ندارم!
پرحرفی زیاد کردم!
قرار نبود اینقدر بنویسم!
اصلاً قرار نبود به این دنیا بیایم!
از اول هم شک داشتم!
از کودکی نمیدانستم چکار کنم!
نمیدانستم چرا آمدهام!
همواره با خودم میگفتم چرا کسی به مرگ فکر نمیکند!
تا اینکه دیدم من هم اکنون حکم مرگم صادر شده!
تا چند سال دیگر هم اجرا میشود!
آقای قاضی بنده چیزی برای از دست دادن ندارم!
چند سال زودتر یا دیرتر فرقی ندارد!
من قربانی نیستم!
خودم انتخاب کردم به دنیا بیایم!
با رضایت و خشنودی هم خواهم رفت!
دفاعی نیست!
حرفی نیست!
سکوت بهتر از حرف است!
اسرار را کسی نمیتواند هویدا کند!
اسرار برای هر کسی که بخواهد هویدا میشود!
هر کسی هم که نخواهد نمیشود!
زیادی پرحرفی کردم!
بهتر است منتظر اجراب حکمم بمانم!
من را ببخشید!
انسان را ببخشید!
انسان از روی نادانی خیلی کارهای اشتباه میکند!
دار زدن حلاج!
به صلیب کشیدن وجود نازنین عیسی!
ببخشیدشان!
(و متهم با یک سکوتی معنی دار به سمت خروج میرود! و در افق محو میشود)
اتمام این جلسهی دادگاه!
Commentaires