ترس از نماندن نماندنی ها
وقتى گفتگو ها و مجادله هاى درون ذهنت زياد مى شود
آن وقت است كه تصميم مى گيرى بنويسيشان
و به قول خودت يك كارى انجام داده باشى
نوشتن صورت جلسات مذاكرات درون ذهن
اينجا مى ترسى كه ديگران ببينند
ولى بر آن ترس غلبه مى كنى
بعضى حرفهاى درون ذهنت خيلى رك هستند
مى ترسى كه نكند آنی باشى كه آن بخش رك ذهنت مى گويد
وباز بر آن ترس هم غلبه مى كنى
واين نوعى پذيرش است
پذيرش هر آنچه در ذهنت مى گذرد
و وقتی آنها را به دیوار شهر می زنی
با ترس خودت مواجه شده ای
ترسی که از ابتدا واقعی نبود
این ترس مثل ترسیدن از حرکت ماه و خورشید است
آنها می آیند و می روند
هویت ها هم می آیند و می روند
می توانی مدتی با آنها خشنود باشی
ولی هویت ها و ترس ها می آیند و می روند
همانطور که حس ها و دوستانت …
Σχόλια