خداوند رنگین کمان
***
چهار صبحی بیدار میشوم؛ طبق اعتیاد و عادت اشتباهم گوشی را برمیدارم؛ از روی اعتیاد حتی قبل از دوش گرفتن و به خودم رسیدن سر از اینستاگرام در میآورم.
ورق میزنم ورق میزنم تا میرسم به سرود رنگین کمان!
میرسم به شعر رنگین کمان!
این هم کدی شد برای نسل ما!
کیان و رنگین کمان!
خدای رنگین کمان!
در درونم غوغایی برپا میشود. مشکلات خودم را فراموش میکنم! کمی به آن کودک و آن مزدور فکر میکنم.
دیگر طاقت نمی آورم. باید بنویسم!
باید بنویسیم!
خداوند رنگین کمان بخشنده است.
آن خداوند عادل است.
شک ندارم.
کیان جایش خوب است.
شک ندارم.
اما آن مزدور چه؟
چه جهنمی برای خودش ساخت!
برای خودش و چند نسلش چه جهنمی ساخت!
چقدر باید تلاش کند تا دل کیان را، دل خدای رنگین کمان را بدست بیاورد!
آن مزدور را میگویم!
خدای او دیگر خدای رنگین کمان نیست!
خدای او الان خدای طوفان است!
خدای زلزله است!
خدای رنج است!
چقدر دلم برایت میسوزد!
نه! کیان جایش امن است! کیان بالای رنگین کمان است!
دلم برای توی مزدور میسوزد!
من تو را میبخشم اما فکر خدای اقیانوس را کردی؟
فکر خدای کویر را؟
خدای مرگ را؟
خدای یخ بندان را چطور؟
دلم برایت میسوزد!
برای لقمهای نان!
شاید برای یک اندیشهی پوچ!
شاید برای آن حقارت همیشگی ات!
شاید برای رهبر منحرفت!
تو سلاح بدست گرفتی!
تو شلیک کردی!
خدای رنگین کمان میبخشد! کیان را میبخشد!
اما خدای آتش چه؟
خدای آتشفشان چه؟
خدای عذاب چه؟
تو هم میمیری و میروی نزد همان خدا!
آه چقدر سرنوشت تلخ و دردناکی داری!
وقتی رفتی پیش خدای کویر؛ رهبرت دیگر به تو ساندیس نمیدهد!
تو میمانی و خدای کویر!
من و کیان تو را میبخشیم!
ما خدای رنگین کمانی داریم!
تو چه؟
آیا تو خدای رنگین کمان را دیدهای؟
خدای تو خدای زلزله است! خدای سیل است! خدای طوفان است!
من تو را میبخشم و دلم برایت میسوزد!
وقتی با آن خدا تنها شوی!
امیدوارم تو هم روزی خدای رنگین کمان را پیدا کنی.
قبل از آن چه سیل ها و چه طوفان ها و چه کویر هایی را که نباید طی کنی!
خیلی دلم برایت میسوزد!
خدا عادل است!
شک ندارم!
تو طوفان را برداشتی
کیان رنگین کمان را!
و چه انتخاب بدی کردی!
دلم برایت میسوزد!
موسیقی متن پیشنهادی
Comments