ضمیمهی چک- پایان پروژهی ۵ ساله
***
این یادداشت قراربود ضمیمهی چکی باشد. چکی که نشان دهندهی پایان یک پروژهی پنج ساله است.
حدود پنج و نیم سال پیش این پروژهی خرید یک آپارتمان کلید خورد.
حالا که پایان کار است حسی از قدردانی در من بوجود آمد که سعی میکنم مقداری از آن را در کلمات بیاورم.
نوشتههای «بفروشم یا نه» و سه نوشتهی «٩ روز تا آزادی» و «۵ روز تا آزادی» و «١ روز تا آزادی» و «تا اطلاع ثانوی معنویت تعطیل» مرتبط به این موضوع اند.
یاشار عزیز که با حس حمایتگری و هوشمندی ذاتی در ابتدای راه کمک و مشاور من بود.
سعیدهی عزیز که در تمام سختی ها و پستی و بلندیهای این چند سال همراه من ماند و تا روز آخر هرچه در توان داشت انجام داد. قطعا بدون حضور فیزیکی و معنوی سعیده این کار برای من غیرممکن بود.
احسان عزیز که مثل پدری توانا و دلسوز ما را با راهنمایی های ارزشمند خودش در این پروژه به سرانجام رساند.
تمام دوستان و همکاران دیگر هم که شاید نامشان اینجا نباشد هرکدام در حد توان به من کمک کردند. امیدوارم این همکاری موجب برکت و خیر برایشان باشد.
دخترم تارا در امنیت این خانه رشد کرد و ما لحظات خوبی داشتیم.
سیستم اداری و بانکی کانادا هم از نظر نظم مثال زدنی است.
در فرهنگ قدیم ایران زمین جملاتی هست که گرچه شاید کلیشهای به نظر بیایند اما دارای عمقی هستند که شاید در نگاه اول درک نشود!
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
کسی که حس قدردانی از دیگران را ندارد چطور میتواند از خالق قدردان باشد؟!
حس قدردانی نعمتی است که در درجهی اول برکتش به شخص قدردان میرسد.
اگر حس قدردانی در شما بوجود آمد بدانید موهبتی است از جانب خالق!
شاید افرادی به کلمهی خالق اعتقادی نداشته باشند اما تفاوتی ندارد!
همین حس قدردانی فارغ از اعتقاد شما؛ بهترین و زیباترین لحظات را برایتان درست میکند.
من از تمام زمین و تمام موجودات و انسانهای که در مسیر من قرار گرفتند قدردان هستم.
این حس در جایی در عمق درون من سرچشمه گرفته و خود این حس جای قدردانی دوچندان و و درنتیجه بینهایت دارد.
از صمیم قلب خواستارم تمام کسانی که به یاد من آمدند و نیامدند شامل این حس قدردانی باشند.
コメント