مراقبه در سفر
***
حدود چهار پنج روزی است که در سفرم. به خاطر سخت تر شدن پروسههای مربوط به بقا کمی تغییر در زندگی ام بوجود آمده.
اصولاً کار ذهن و ایگو حفظ حالت بقاء است. وقتی پروسههای مربوط به بقا مسأله باشد ذهن و ایگو فعالتر میشوند.
پروسههای مربوط به بقا شامل سرپناه و خورد و خوراک و خواب و دستشویی و حمام و سرما و گرما و نظافت و غیره است.
وقتی ذهن فعال باشد ترس و آینده حتماً حضور پیدا میکنند.
وقتی بقاء هنوز مسأله باشد کمتر میشود به مراقبه های کلاسیک مثل یوگا و مدیتیشن پرداخت. وقتی در آپارتمان خودم بودم صبح ها بعد از دوش گرم و سرد به محل یوگا میرفتم و مراقبه و یوگا را انجام میدادم.
اما دوش گرفتن و خوابیدن و دستشویی رفتن و نظافت در سفر کمی سخت تر است و در نتیجه رسیدن به مرحلهی مراقبه کمی دشوارتر.
اما تجربهی این بود که مراقبهی دیگری برایم بوجود آمد. و آن مشاهدهی همین پدیده ی ذهن و بقا بود.
ذهن را مشاهده میکنم وقتی
من را از آینده میترساند! مثلاً میگوید چقدر میتوانی در سفر باشی!
قطعا همیشه نخواهی توانست!
یا میگوید تو قربانی این شرایط سخت هستی!
میخواهد تلقین کند که من خودم این را انتخاب نکردهام!
در صورتی که کاملاً با اراده و اختیار تصمیم گرفتم اینگونه سفر کنم و اینگونه باشم!
ذهن شروع به مقایسه میکند؛ مثلاً میگوید تو تنها هستی و چرا با دیگران مشابه نیستی! چرا شبیه دیگران نیستی! گاهی تو را پایین تر میداند و گاهی بالاتر!
مثلاً میگوید چرا هتل نمیروی!
چرا فلان کار را نمیکنی یا میکنی!
ذهن مدام در حال حرف زدن است!
مدام میخواهد داستانی بسازد!
داستانی تخیلی از خود تخیلی برای تو!
گاهی میگوید تو شکست خورده ای گاهی میگوید تو موفق ترینی!
محیط و شرایط بیرون را تفسیر میکند!
آینده را وحشتناک و گذشته را غمناک تصویر میکند!
مشاهدهی ذهن شاید اولین قدم در هر مراقبه ای باشد!
و من به خوبی آن را در این سفر انجام میدهم!
شاید امروز برای اولین بار بعد از چهار روز توانستم یک ست یوگا انجام بدهم اما مشاهدهی ذهن کاری مداوم است!
در سفر بیشتر هم میشود!
مراقبت کردن از آنچه در ذهن اتفاق میافتد!
مشاهدهی ذهن و ماندن بدون عکسالعمل شاید هستهی تمام مسیرهای معنوی باشد!
Comments