top of page
rshahrad4

هم هویت شدگی باذهن

 هم هویت شدگی باذهن

***

در اوایل کتاب قدرت حال، اکهارت از یک وجودی صحبت می‌کند که تقریباً همان مفهوم خداست. البته او می‌گوید این مفهوم یا وجود یا حالت توسط ذهن قابل درک و توضیح نیست. 

بودن یا درک وجود، در جایی عمیق تر از ذهن درک می‌شود. 

در جایی سوال کننده از اکهارت می‌پرسد بزرگترین مانع برای درک این وجود چیست. و اکهارت به طور صریح می‌گوید هم هویت شدگی با ذهن. 

اما ببینیم ذهن چیست و هم هویت شدگی با ذهن چیست. 

ذهن ابزار بقای ما در زمین است. ذهن بزرگترین عامل تغییراتی است که انسان روی زمین ایجاد کرده. تمام ساخته‌های بشر اول در ذهن انسان ساخته شده. پس ذهن انسان نوک پیکان تکامل است. 

اما هم هویت شدگی با ذهن چیست؟

این یعنی ما خودمان را ذهن بدانیم. 

یعنی فکر کنیم آن فکر کننده‌ی درون سر، ما هستیم. 

یعنی فکر کنیم این ما هستیم که داریم فکر میکنم یا حرف می‌زنیم. 

در نوشته ی چهار قسمت ذهن در مورد قسمت‌های مختلف ذهن صحبت کردیم. 

شناخت این ذهن و قسمت‌های آن و نحوه‌ی کارکرد آن شاید بزرگترین کار یک انسان باشد. 

شاید بزرگترین تمرین معنوی باشد. 

شاید بزرگترین جهش تکاملی بعد از انسان باشد. 

حال ببینیم اگر با ذهن هم هویت نباشیم چه می‌شود!

وقتی قسمت‌های ذهن را بشناسیم می‌دانیم دو قسمت اساسی ذهن حافظه است و تحلیل. 

حافظه که شامل تجربیات گذشته می‌شود و شاید مفهوم گسترده تر کارما باشد. 

قسمت تحلیل یا منطق یا استدلال هم کارش جداسازی و شناخت جهان از روی مقایسه است. درست شبیه کاری که حواس پنجگانه مادی انجام می‌دهند. 

اکهارت بارها می‌گوید افکارتان را جدی نگیرید. یعنی با افکار هم هویت نشوید. 

اما چطور می‌توانیم ابزاری که باعث بقاء ما می‌شود را جدی نگیریم! 

مثلاً به غواص که حیاتش به کپسول هوا بستگی دارد بگوییم تو کپسول نیستی. به کپسول اهمیت نده! فقط از کپسول استفاده کن! از کپسول فاصله بگیر! به موقع از این ابزار استفاده کن! 

اکهارت می‌گوید ما توسط ذهن خودمان تسخیر شده‌ایم و به جای اینکه ما از ذهن استفاده کنیم ذهن از ما استفاده می‌کند. 

می‌گوید اگر این ذهن شناخته نشود و به کارش ادامه دهد چه بسا باعث نابودی کامل حیات خود گونه‌ی انسان و بسیاری موجودات دیگر بشود. 

وقتی ذهن نباشی پس چیستی؟!

وقتی ذهن نباشی تو یک آگاهی خالص هستی. 

بدون ترس. 

بدون غم. 

بدون زمان. 

بدون گذشته. 

بدون آینده. 

بدون بدن! 

بدون ذهن!

اول فکر می‌کنی شبیه حیوانات شده‌ای. اما اکهارت می‌گوید این مرحله‌ای بالاتر از حیوان و حتی مرحله‌ی بعدی تکامل انسان است. 

الان که دارم می‌نویسم از کلمات و مفاهیم ذهنی استفاده می‌کنم. از قراردادهای ذهنی استفاده می‌کنم. ولی دارم با کلمات به جایی اشاره می‌کنم که کلمه وجود ندارد. آیا این شدنی است؟ 

مثل کسی که هنوز خواب است ولی می‌داند در حال خواب دیدن است. 

حداقل ذهن من اینطوری است که مدام درحال حرف زدن است. ذهن تارا دخترم هم دارد به این سمت می‌رود. ذهن تمام آدم‌های این جامعه هم تا جایی که دیده‌ام همینطور است. 

ذهن من مدام برای من سوال و دوراهی درست می‌کند. 

مدام به آینده می‌پردازد. 

مدام قضاوت می‌کند. 

تا جایی که این حرف زدن های ذهنم آنقدر زیاد و آزار دهنده می‌شوند که واقعاً نیاز میشود خودم را از آن جدا کنم. 

اگردرذهن بمانم دیوانگی قطعی است! 

ذهن با ساختن زمان کارمی‌کند. اینجا مفهوم لحظه می‌آید. ذهن تو را از لحظه جدا می‌کند 

ذهن برای تو جهنم زمان را می‌سازد. 

وبهشت لحظه یا خدا یا حضور در جایی است که ذهن نباشد. 

زندگی کردن با مشاهده ی ذهن چیزی است که اکهارت و معلمان معنوی دیگر. می‌گویند. 

خدادر بی ذهنی است. 

بهشت و آرامش و خلاقیت در بی ذهنی است. 

در مقابل جهنم در ذهن است. 

مرگ و میرایی در ذهن است. 

اما همین دوگانگی بهشت و جهنم هم ساخته‌ی ذهن است. 

ذهن دارای چرخه‌های باطل است. 

همین دوگانه‌ی بهشت و جهنم ساخته‌ی ذهن است! 

0 views0 comments

Recent Posts

See All

معجزۀ روشن بینی

مراقبۀ امروز-معجزۀ روشن بینی *** گاهی وقتها تنها راه مراقبه برایم نوشتن است. می‌خواستم به صورت ویدیو بگویم ولی ذهنم آنقدر آرام نیست که در...

بیزینسِ امروز

بیزینسِ امروز *** امروز می‌خواهم در مبحث کار و بیزینس بنویسم. کار و بیزینس خودم و بقیه. نقطهء شروع این جریان با گذاشتن پستی در لینکدین...

مسئولیت اصلی

مسئولیت اصلی *** به مرور که خودم و اطرافیانم را مشاهده میکنم کد هایی برایم باز میشود. یکی از آن کد هایی که طبق مشاهدات من تقریبا اکثر...

Comments


bottom of page