چگونه شاد باشم؟
***
وقتی شیر مینوشم به غم گاو پشت میلهها فکر میکنم
وقتی نان میخورم به غم آن کشاورز
در خانه که هستم به غم آن کارگر ساختمانی عجول
و اضطراب آن مهندس میاندیشم
وقتی قسط میدهم به اضطراب آن بانکدار
وقتی لباس میپوشم به ناراحتی آن رانندهی کشتی که لباسها را از آسیا آورده
وقتی مرغ میخورم به بال بستهی در قفسِ آن پرنده
وقتی ماشین برقی سوار میشوم به غم کارگر آن معدن لیتیوم
و وقتی به جنگل میروم به جای خالی آن بومی فکر میکنم
چگونه شاد باشم؟
غذا ها را از جای جای دنیا میآوریم! با استانداردهای جهانی! اما یادمان رفته باید از همین زمین زیر پایمان زندگی کنیم.
این زمین هم غذا دارد هم سرپناه!
دیگر چه میخواهی؟
Comments