کونِ کار -۵ – ذهنِ مشوش
***
همه چیز خوب است. وضعیت حال خوب است. از نظر بدنی هیچ کمبودی ندارم. هیچ حس بدی هم در کار نیست.
خوب حالا میخواهم شروع کنم به کار!
و اولین قدم برای کار کردن، برنامهریزی است.
به محض اینکه شروع میکنم به برنامهریزی وارد مراقبهی ذهن میشوم. ذهن من شروع میکند به کار. در ابتدای مراقبه ذهن را تماشا میکنم.
و …
این ذهن، درست مثل این نوشتهها عمل میکند.
یعنی یک سری حرف و فکر!
و من شروع میکنم به دسته بندی آنها!
این فکر ها آنقدر تند تند میآیند که همه را نمی شود به دام انداخت. فقط تعدادی از افکار را اینجا لای کلمات گیر میاندازم.
ذهنم مشوش است.
مقداری فکر آینده، مقداری فکر آدمها، فکر دخترم و مکالماتم در مورد مرگ و حیات ابدی با تارای شش ساله!، مقداری فکر اقتصادی، و هزاران فکر دیگر.
گاهی فکری میآید مبنی بر بد بودن ذهن مشوش!
و فکر دیگری مبنی بر پذیرش ذهن مشوش!
با خودم میگویم اشکالی ندارد!
بگذار ذهنم مشوش بماند!
بگذار مثل کودکی سرزنده از این شاخه به آن شاخه بپرد!
بگذار بازی کند!
بگذار بنویسد!
هرچه آمد را بنویس!
این خودش کار است!
و کار امروز درست میشود. همین نوشته میشود شرح حال و بیان وضعیت!
این خودش کار است. درست است شاید پولی در نیاید اما حداقل برای خودم و تعدادی آدم هم مسیر من مفید است. پول برای چیست؟ ابزاری برای بقا و لذت! خوب من این دو را دارم! پس پول میخواهم برای چه!
آینده را میخواهم برای چه!
تمام روزهایم عالی است!
هوش مصنوعی در حال گسترش است. هوش مصنوعی به راحتی میتواند بنویسد.
هوش مصنوعی میتواند حرف بزند. نقاشی کند. فیلم بسازد و حتی فکر کند!
اما تنها چیزی که ندارد اتصال به حیات است.
اتصال به منبع خلاقیت!
خلاقیت ترکیب اطلاعات قدیمی نیست.
خلاقیت از ذات اصلی خلاق موجود در جهان میآید!
همان نانوشتنی خودمان!
تا چند سال دیگر معنویت و خلاقیت مهمترین چیزها خواهند بود. کارهای فیزیکی و فکری را سخت افزار ها و نرمافزار ها انجام خواهند داد.
تا چند سال دیگر منِ نویسنده هم بی مصرف میشوم.
تنها اتصال به حیات مهم میشود و بس!
تنها مراقبه مهم میشود و بس!
تنها از طریق مراقبه است که میتوان کارِ مهمی انجام داد. خلاقیت فقط از طریق مراقبه قابل دستیابی است.
Comments