من حق هستم — شاید داستان حلاج را شنیده باشید! آنقدر گفت انالحق تا فریادش را با تکه تکه کردنش خاموش کردند! حلاج می‌دانست داستان چیست!...

باز جنگ معمولاً اخبار را دنبال نمی‌کنم مگر از طریق دوستان. دیروز وقتی از آسانسور رد می‌شدم یک لحظه چشمم افتاد. ١٣٧ نفر در اوکراین مُردند!...

تولدی مهم در زندگی من این را به بهانه‌ی تولد همراه موقت زندگی ام می‌نویسم. ما خیلی چیزهای دائمی را دوست داریم اما راستش را بگویم این...

بتِ خدا ای طالبان بت های سنگی را رها کنید آنها فقط مجسمه اند بت بزرگتری را می‌پرستید بت یعنی هر مفهومِ سخت شده بت یعنی نبودن جریان سیال...

جنگجویان طالبان و داعش ما جنگجویان طالبان بر ارتش مجهز افغانستان غلبه کردند. مشابه این اتفاق قبلاً هم افتاده که گروهی مجهز به عقیده بر...

لطفن تکون بخورید ! میخوام یه داستان نيمچه آهنگین بگم براتون بلکه با هم یه تکونی بخوریم تحریک بشیم و یک کاری بکنیم … نشدیم هم؛ حداقل با...

كاش روباه كلاغ را گول نمى زد كاش كلاغ پنيرش را با روباه قسمت مى كرد كاش حق روباه و كلاغ رعايت مى شد كاش كلاغ زودتر مى فهميد خوردن پنير به...

چندروزى مانده به بهار ١٣٩٦ در شهر ما باران بهارى آمد پرنده ها صبحگاهان جشن مى گيرند و درختان در حال بيدارشدن براى گل افشانى هستند دوست...

شنبه‏، 2008‏/03‏/22 امروز رفتم اسکی و چون برف ها شل شده بود حسابی خسته شدم و عضلاتم درد می کنه اما لذت ورزش وحس بعد از اون به این درد...