اشتراکات رهبران دینی و خدای سرمایهداری
از تمام فرقه ها و دینها از اسلام و یهودیت و مسیحیت گرفته تا بابیت و بهائیت و بوداییسم و اکثر ایسم ها و فرقه ها و گروههای مذهبی در شرق و غرب:
همه رهبران ادعا میکند چیزی را میدانند که عموم نمیداند
همه رهبران ادعا میکند بقیه دین هاگمراه هستند و فقط آنها و کسانی آنها میگویند درست هستند
همه پیروانی دارند که در آنها ذوب هستند البته شاید در ظاهر بگویند از ما پیروی نکنید
همه اساطیری دارند و گذشته و تاریخ را خود مجددا بازنویسی میکنند
همه رهبران در نهایت منافع مالی و قدرت بدست میآورند حتی اگر حرفشان خلاف این باشد برای اینکار هم دلایل خود را میسازند
همه ریچوالها و مراسم و اذکاری را ساخته و ترویج میکنند و از قدرت جمع نهایت استفاده را میبرند
شاید از دینهای دیگر انتقاد کنند ولی عملا همان کاررا انجام میدهند و دین جدیدی مطابق نیاز روز سازماندهی میکنند
همه رهبران خود دینی روانشناس های قهاری هستند و نیازهای پیروان خود را خوب میشناسند و تا حدودی پاسخ میدهند
همه رهبران خود را در امور خاصی بالاتر و متفاوت از پیروان خود میدانند
اصول اخلاقی خود را پایهگذاری میکنند گرچه در تئوری بگویند ما به هیچ اصل اخلاقیِ عرفی پایبند نیستیم
همه خود را متصل به نیرویی قویتر از خود میدانند و تقریباً انحصاری دارای این اتصال هستند
همه وعدههای جذابی میدهند ولی رسیدن به آن وعدهها معمولاً برای عموم غیرممکن است مثلا شادی دائمی و بهشت و غیره
شاید از سازمان های دینی دیگر انتقاد کنند و زیر سوال ببرند ولی خودشان سازمان دهی مشابهی ایجاد میکنند
همه شاید بگویند پول و اقتصاد مهم نیست ولی در نهایت به جمع آوری آن میپردازند
همه رهبران ادعا میکنند به پیروان نیازی ندارند ولی پیرو و مرید پرورش میدهند
همه مدعی ایجاد زندگی بهتر هستند ولی لزوما این زندگی بهتر را برای پیروانشان به ارمغان نمی آورند و در نهایت معیاری برای تشخیص این زندگی بهتر وجود ندارد
معمولاً تناقضات منطقی زیادی دارند و ادعا میکنند که فراتر از منطق هستند
اگر وعدهها برآورده نشود قطعاً مشکل از خود شماست
در صورتی که قدرت بدست بیاورند منتقدان را به روشهای مختلف خاموش میکنند
این اشتراکات باعث میشود انسانها به سختی به رهبران معنوی اعتماد کنند. بنابراین مردم به همان خدای پول و مادیات و در نهایت سیستم سرمایهداری پناه می برند حتی اگر جنبههای روحی و ذهنی شان ارضا نشود. با تمام پیشرفت های بشر هنوز این ادیان و رهبرانشان فراوانند و از ضعف روانی و نیازهای فراوان بشر برای تکثیر خود استفاده میکنند. به نظر میرسد هر سازماندهی معنوی ناچار به مسائل ذکر شدهی بالا دچار میشود. به نظر میرسد مسایل معنوی اگر بین بیشتر از یک نفر مطرح شود حامل تمام انحرافات ذکر شده خواهد بود و نتیجتاً بهتر است مسیرهای معنوی اگر هم خوبند به تنهایی طی شوند.
Comments