اضطراب مرگ
اضطراب مرگ اولین و مهمترین عامل و مسأله ی تعیین کننده نوع زندگی ما از نظر اروین یالوم است. موضوعی که به محض آگاه شدن از آن مجبور به پیدا کردن راه حلی برای آرام شدن خودمان می شویم.
گروهی با تصور زندگی بعد از مرگ به کلی آن را انکار می کنند. و گروه دیگری با مشغول کردن بیش ازحدخودشان سعی در فراموش کردن و منحرف کردن ذهنشان با آن کنار می آیند مثلاً با پول یا کار زیاد یا مواد مخدر یا کارهای هیجان انگیز یا سکس و غیره.
گروه دیگری با مدیتیشن سعی در تمرین برای رسیدن به آرامش و یا به تعبیری آماده شدن برای مرگ هستند.
گروهی از عرفا هم به درک بالاتری رسیدهاند که میگوید وقتی من باشم مرگ نیست و وقتی مرگ باشد من نیستم پس جای نگرانی نیست.
به نظر من این درست ترین نحوهی برخورد است. و میخواهم با گفتن یک تجربه شخصی آن را توضیح بدهم.
سوال: لحظه به خواب رفتن خودتان را یادتان است؟ من خودم به شخصه خیلی سعی کردم که لحظه ای که به خواب می روم را درک کنم. اما غیر ممکن است. چرا؟
برای این که قبل از اینکه خواب بیاید هوشیاری رفته است. فرآیند مغز اینطور است که اول هوشیاری تورا میگیرد و بعد وارد پروسه ی خواب می شود.
تجربه از بین رفتن هوشیاری را هر روز قبل از خواب و من یک بار در پرش از بانجی جامپینگ داشته ام. برای لحظاتی هرچند کوتاه هوشیاری از بین میرود و شما متوجه پیرامونتان و اینکه چه اتفاقی دارد میافتد نیستید. این دقیقاً همان مکانیزمی است که قبل از مرگ اتفاق می افتد. یعنی اول هوشیاری می رود. این پروسهی قطعی مغز است که براساس آن طراحی شده. پس وقتی مرگ باشد من نیستم. پس جای نگرانی نیست. از زندگی و لحظه حالتان لذت ببرید. 😌
Comentários