شهرت، غذای نفْس
***
وقتی متولد میشویم ابتدا گرسنه و بی پناهیم. در مسیر زندگی یاد میگیریم چطور غذا و سرپناه برای بدنمان پیدا کنیم. بعضی ها تا آخر عمر همین مسیر را میروند.
گروه دوم وقتی از نیازهای بدن یعنی غذا و سرپناه سیر میشوند وارد نیازهای ذهن میشوند.
یکی از نیازهای اساسی ذهن، دیده شدن و تأیید بیرونی است. اینجا شهرت پیدا میشود.
یعنی نیاز به دیده شدن از بیرون. وقتی کسی از درونِ خودش قطع شود ناچار به بیرون رو میآورد. هویت خودش را در ذهن تعریف میکند. و چه چیزی بهتر از دیده شدن از بیرون!
وقتی یک نفر یا هزاران نفر از بیرون تو را تایید کنند یا کف و سوت برایت بزنند، نفسِ تو احساس بودن میکند.
هویت کاذبی که برای خودت ساخته بودی با هر لایک و هر فالوئر تقویت میشود.
شاید تبدیل به استاد و دکتر بشوی یا سخنران و نویسنده یا یک ستارهی سینما یا رهبر.
تمام این هویت ها متصل به بیرون است و سخت شکننده. پس تو مدام در ترس از دست دادن این هویت ها هستی.
گاهی با خودم فکر میکنم برای مردن بهتر است تنها باشم یا در حضور هزاران نفر و در شهرت؟
پاسخ اولی است.
زندگی و مرگ جوری ساخته شده که از درون تجربه میشود و هرچه از بیرون هویت گرفته باشی فقط برای تو بارِ اضافی ایجاد میکند.
به عبارتی تو از درون به مبدأ حیات متصلی و شهرت بیرونی هیچ تاثیری در تجربه های اصیل تو ندارد.
تو از درون زاده میشوی و از درون زندگی می کنی و از درون میمیری.
امروز در حال تمرین چرخش گردن بودم و وقتی سرم کامل گیج رفته بود دیدم دنیا دورم در حال چرخیدن است! وقتی مایع درون گوش میچرخد تو آن را به صورت گردش کل دنیا میبینی! خودتان امتحان کنید!
یعنی تمام بیرون و حتی چرخش جهان بیرون در درون ما اتفاق میافتد.
هویت و شهرت و معروفیت یک سری توهمات ذهنی است که درون ذهن ما اتفاق میافتد. اینها مطلقا ارزش ذاتی ندارند!
تنها چیز مهم در این دنیا، فقط و فقط تجربهی اصیل اتصال درونی تو به مبدأ حیات است.
چیزی که به آن خدا یا طبیعت یا لحظه یا حضور میگویند. چیزی نانوشتنی.
مابقیِ دنیا توهم است.
شهرت و معروفیت و محبوبیتِ بیرونی، موقتاً تو را ارضاء میکند. نفسِ تو برای لحظهای احساس بودن و بزرگ شدن میکند ولی با همان سرعتی که بادکنک باد شده میترکد شهرت و هویت کاذب تو هم میترکد.
این هویت ها به عنوان خانه عنکبوت در ادبیات اسلامی نام برده شده. یعنی سست و بی بنیاد.
این بار که منتظر تایید کسی بودی یا تعداد لایک های خودت یا شخص دیگری را چک کردی بدان دنبال یک هویت پوچ کاذب هستی.
دیده شدن از بیرون مطلقا هیچ تاثیری در تجربهی تو از زندگی ندارد.
مثلاً لذتی که من از نوشتن این نوشته میبرم به واقع هیچ ربطی به تعداد خوانده شدن آن در آینده ندارد!
لذت و سرور و حضور فقط در لحظه است.
اگر این را در آینده، خودم یا شخص دیگری بخواند و لذت ببرد باز آن لذت در زمان حال تولید شده!
شییر کردن نوشتهها هم لذت دارد. دیده شدن هم لذت دارد. ولی تمام این لذتها درون من است.
لذت، درون من تولید میشود. در هر لحظه!
من به اندازه کافی از این نوشته لذت بردم و حالا میروم که آن را با جهان هم به اشتراک بگذارم.
Comments