هوش مصنوعی و یوگا
***
هوش مصنوعی پدیدهای نسبتاً جدید است. رقابت بین شرکتهای بزرگ آی تی، نشانی از تحولی بزرگ در هوش مصنوعی دارد.
از طرفی یوگا علمی قدیمی است. شاید چند هزار سال قدمت داشته باشد.
به نظر این دو به هم بی ربط هستند. اما اینجا میخواهم بگویم یوگا مرحلهی جدید ذهن که بعد از عصر هوش مصنوعی است، را پیشبینی کرده و میشناسد.
یوگا آنطور که استاد پاتانجلی نوشت، دارای هشت شاخه است. یک شاخه که پوزیشن فیزیکی بدن است از همه واضح تر دیده شده و بیشترِ دنیا یوگا را به حرکات بدنی آن میشناسند اما یوگا تنها ورزش نیست.
از هشت شاخهی یوگای پاتانجلی که اصلی ترین منبع یوگاست حد اقل سه شاخه مستقیما با ذهن سر و کار دارد و روی شناخت ذهن انسان کار میکند.
ذهن در یوگا دارای چهار لایه است.
در نوشته و ویدیوی بالا چهار قسمت ذهن شامل موارد زیر توضیح داده شده است.
هویت یا خود
حافظه یا انبار اطلاعات قدیمی
منطق یا تحلیل
چیتا یا لحظه
یکی از قسمتهای ذهن، حافظه است.
حافظه اگر به آینده معطوف شود، شبیه تخیل است. یعنی وقتی با جابجایی حافظه چیزی را تخیل یا تصور میکنیم در واقع باز هم از حافظه استفاده کردهایم.
ذهن با تحلیل انبار اطلاعات قدیمی، آنها را ری-ارنج یا بازچین میکند یعنی دوباره چینی میکند و تخیل را میسازد.
این دو قسمت ذهن تا کنون مورد توجه انسانها بوده. اما هویت و لحظه تا این قرن فقط توسط یوگی ها کشف و استفاده میشده.
سیستم آموزشی و تکنولوژی، بیشتر تاکنون بر اساس حافظه و منطق بوده.
هویت جهانی مسکوت مانده و لحظه هم هنوز مورد درک بسیاری قرار نگرفته.
اما ارتباط اینها با هوش مصنوعی چیست؟
هوش مصنوعی الگوریتمی تکرار شونده از انبوه اطلاعات گذشته است که با چینش اطلاعات قدیمی در فرمی جدید میتواند شبیه مغز انسان کار کند.
میتواند بر اساس انبوه اطلاعات گذشته، بخواند و بنویسد و حتی تا حدودی ببیند و بشنود.
بسیار از انسانها مثل ایلان ماسک که از دو سطح دیگر ذهن نسبتاً بی خبر هستند هوش مصنوعی را بزرگترین تهدید بشر میبینند. کارمندان هم آن را بزرگترین تهدید و جایگزین شغلی خودشان تصور میکنند.
اینجا خیالتان را راحت کنم! هوش مصنوعی هیچگاه خطری برای انسان نیست.
انسان با داشتن اتصال به هویت جهانی و چیتا یا لحظه همواره فراتر از هوش مصنوعی خواهد بود.
علت نشناختن ذهن توسط اکثر آدمها این است که شناخت ذهن، نیاز به مراقبه دارد و خیلی ها از مراقبه محرومند. فقط مراقبههای طولانی میتواند ما را از لحظه و هویت خودمان آگاه کند!
اگر مراقبه نکرده باشی احتمالا در دو قسمت تحلیل و حافظه باقی ماندهای! این نوشته هم برایت بی معنی است! چون ذهنِ تو، معنی را فقط در اطلاعات گذشته یا حافظه میداند!
حافظه، تکراری ترین قسمت ذهن است. این کلمات همه تکرار یک سری مفاهیم قدیمی هستند. من اینجا با چینش مجدد همان اشکال و مفاهیم قدیمی، یک متن درست میکنم. این متن هیچ چیز جدیدی ندارد و فقط چینش مجدد همان اشکال قدیمی است.
درک تو از این چینش جدید اما در حوزهی چیتا یا لحظه اتفاق میافتد!
چیتا مرکز خلاق جهان است.
چیتا به خلاقیت جهان متصل است.
تمام هنرمندان و خلاقان و مبتکران واقعی، معمولاً از چیتا استفاده میکنند!
مثلاً انیشتین قانون نسبیت را از چیتا دریافت کرد و بصورت اشکال و فرمولهای قدیمی نشان داد.
نطفهی تمام علم ها در چیتا است.
بگذریم، بشر ابتدا فقط با پای پیاده میرفت حالا با انواع وسایل مثل هواپیما جابجا میشود. طبق همین قاعده بشر تاکنون در حافظه و تحلیل، فقط از مغز خودش استفاده میکرد، اما حالا الگوریتم های مبتنی بر تکرار صفر و یک، با استفاده از انبوه اطلاعات و مدارهای منطقی این کار را برایش انجام میدهند.
هوش مصنوعی فصل جدیدی در تکنولوژی و در تکامل بشر ایجاد میکند.
در این فصل جدید، درست مثل اینکه کار مربوط به عضلات به ماشین ها داده شد کار مربوط به حافظه و تحلیل، به طور کامل به کامپیوتر ها داده میشود.
تمام انسانهایی که متکی به حافظه و منطق بودند بی کار و بی مصرف میشوند.
فقط انسانهایی که هویت جهانی غیر محدود و اتصال خوبی به لحظه و خلاقیت دارند مهم و موثر خواهند شد. به عبارت دیگر زمین به دست یوگی ها میافتد! چون یوگی واقعی، خلاق واقعی است! چه خودشان بدانند چه نه!
یک یوگی یا انسان خلاق از حافظه و گذشته و تحلیلها و اطلاعات قدیمی ذهن میتواند جدا شود.
یک یوگی در لحظه و در خلاقیت و بدون تکرار است. او میتواند حافظه را به طور موقت کنار بگذارد و شرایط را در لحظه بسنجد و پاسخ بدهد، کاملاً بدون تاثیر از حافظه!
تا چند سال دیگر هوش مصنوعی، انبوهی از چینش جدید اطلاعات تولید میکند. این یعنی انفجار مجدد متون و تصاویر و ویدیوها و صداهای کامپیوتری.
اما اینها هیچکدام جدید نیست بلکه چینش دوباره است. تنها چیز جدید همین لحظه است.
چیزی که فرای زمان است.
کارهای تکراری و چینش اطلاعات کاملاً به چیپ-سِت های کامپیوتری و بانکهای اطلاعاتی سپرده میشود.
این کمک میکند انسانها به مرحلهی بعدی تکامل پرتاب شوند! یعنی مرحلهی عبور از حافظه و عبور از تحلیل! مرحله ی عبور از گذشته و نهایتاً عبور از زمان!
یوگی ها و صوفی ها و شیعهها نشانههایی از لحظه و بی زمانی در آثارشان هست.
لحظه، همان خدای ساکتِ هر لحظه زندهی جدید شونده است.
همان چیزی که نانوشتنی است!
یعنی آنقدر جدید که نمیتوان در کلمات گیرش انداخت!
باید درکش کنی!
همین لحظه!
Comments