اکولوژی یا اکونومی *** اکولوژی در برابر اکونومی! محیط زیست در برابر اقتصاد! طبیعت در برابر ریاضی! اول در مورد نحو‌ه‌ی نوشتن این نوشته‌ها...

باز تعریفِ پدر و مادر *** پدر و مادر! دو مفهوم آشنا! دو مفهوم عادی! شاید هم بدیهی! اما می‌شود با مفاهیم بازی کرد! می‌توان عمیق شد!...

در دامن استاد! *** مدت‌ها بود که پنهان می‌کردم! نوشتن من از چنین خورشیدی محدود می‌شد به چند ترجمه و فورواد کردن چند استوری! اما دیگر کار...

درهم نویسی روز! *** گاهی هم هست که نوشته‌ها عنوان ندارد! یعنی ذهن نمی‌تواند برایش اسمی بگذارد! فقط میدانم یک حسی هست! یک بی قراری! یک چیز...

تاثیر بیرون روی درون! *** شاید تا به حال بدانید که در حال یک آزمایش هستم. آزمایش تاثیر بیرون روی درون! اما این یعنی چه؟ الان دارم امتحان...

فرمول اکهارت *** فرمول اکهارت همیشه جواب می‌دهد. لحظه همیشه هست. ذهن و ایگو هم هست. زمانهایی هست که در برخورد با آدم‌ها تحت تاثیر...

داستان من و اکهارت *** ساعت سه صبح بهترین کاری که می‌توانم انجام بدهم نوشتن این داستان است. البته می‌دانیم این ها تماما داستان های ذهن...

پروژه‌ی والد مشترک! *** مفهومی جدید در غرب رایج شده به نام والد مشترک! Co-parenting. این که دو انسان بالغ سرپرستی یا ولایت کودکی را بر...

سرسپردگی! Devotion *** خوب این هم از آن مفاهیم عجیب است! از آن مفاهیمی که ذهن منطقی درک نمی‌کند. از آن مفاهیمی که با حساب و کتاب بدست...

نیروی حیاتی جنسی؛ بزرگان؛ لحظه! *** بگذارید داستان را از اول تعریف کنیم. به صورت خلاصه. وقتی که ذهن ما را گیج می‌کند بهتر است داستان را...

تنهایی و روابط *** وقتی که به اندازه‌ی کافی با خودت تنها بشوی تنهایی هایت عوض می‌شوند. رابطه‌ات با خودت تغییر می‌کند. شناخت تو از خودت...

نجاتِ توجه! *** آدمهای زامبی! آدمهایی که وقت ندارند! توجه آنها پاره پاره و پراکنده است! آدمهایی که در محاصره‌ی فکر و صفحه‌های شیشه‌ای...

عیسی و حلاج *** بهتر است بگوییم عیسی ها و حلاج ها. ما به عنوان کل بشر به آنها ظلم کردیم! اما آنها هنوز زنده‌اند، هنوز در حال ساختن، هنوز...

There is something mysterious about volunteering in Isha. There’s no Isha vs Us! There’s no them vs Us! We are all responsible for...

مرگ به روایت سادگورو مدتی است درصدد خواندن کتاب مرگ سادگورو هستم. با چند تن از دوستان شروع کردیم. تعدادی به دلایل خودشان ما را از ترجمه‌ی...

داستان سفر درونی *** اگر فرصتی بشود می‌خواهم داستان ورودم به سفر درونی را اینجا بنویسم! در مرکز یوگای لس آنجلس! اینجا می‌خواهم از حدود ده...

کدام یوگا؟ *** دوست عزیزی پرسید «کدام یوگا را بروم؟» من حدود ده پانزده سال کلاس‌های یوگای مختلف را می‌رفتم. در ایران و کانادا. اصلاً شاید...

کتابخانه ای به نام پدر! *** دوستان درحال ساخت کتابخانه ای به نام پدر اینجانب؛ «اکبر شهراد بجستانی» هستند. به بنده هم پیشنهاد همکاری...

پنج اصل تمرین درونی *** سالها بود که یوگا می‌کردم. البته جسته و گریخته. گاهی کلاس می‌رفتم و گاهی نه. شاید حدود ده پانزده سال. حدود یکی دو...

مکالمات ذهن شماره ١ و ٢ ! *** منِ شماره ١: چرا مثل بقیه نمی‌شوی؟ مثل آدم‌های معمولی زندگی نمی‌کنی؟ مثلاً برای ازدواج برای کار و چیزهای...