مرکز جهان!
***
همسر قبلی به من میگوید «تو مرکز جهانی! و همه چیز باید حول تو باشد! »
این حس اوست. خیلی هم توضیح نمیدهد. حس او را دقیق نمیدانم. فقط میدانم حس من را درک نمیکند. جهان او با من متفاوت است.
در جهان من؛ او با من در ذات انسانی مساوی است.
در جهان او اما، من یک خودخواه هستم! و او بالاتر از من! حداقل در دیگر خواهی!
در جهان من، بزرگترین مسولیت، خوب زندگی کردن است و خوب زندگی کردن از پذیرش لحظه میآید و در جهان او مسولیت را جامعه برایش تعریف میکند.
خلاصه اینکه تارا دخترم تحت تعلیمات او و جامعهی کاناداست! هر دو مسیر اشتباهی میروند ولی دختر من در نهایت تحت هدایت یک نانوشتنی است!
خدایی که حتی نمیشود در موردش نوشت!
خدایی که تمام دنیای من است و در دنیای ذهنی او وجود ندارد!
خدایی که اگر از تعاریف ذهنی جامعه بخواهی بفهمی اش نهایتاً یک داعشی میشوی!
اما اگر درون خودت دنبالش بگردی دیگر حرفی نمیتوانی بزنی!
«آن را که خبر شد خبری باز نیامد!»
همسر قبلی جواب تکست های من را نمیدهد و فرضش بر این است که من با او کار ندارم. فرض میکند وقتی تماس میگیرم با او هیچ کاری ندارم! اعلام کرده فقط در مورد مسائل مالی حاضر است صحبت کند!
اما من در این دوری تنها کاری که بلدم آرزوی خوب است!
و رفتن بیشتر به درون و توکل به همان نانوشتنی و تحمل و مز مزه کردن دوری دخترم تارا!
و ماندن در لحظه و گوش دادن به معلم عزیزم اکهارت.
معلمی که بارها در زمانهای سخت به کمک من آمده. یک صحبت کوتاه از اکهارت را بارها و بارها گوش میدهم و به جان میخرم. همانطور که همیشه این طور بوده بارها این صحبت ها را گوش میدهم و هر بار به من آرامش میدهد.
اینجا خواستم صحبت های اکهارت عزیز را به فارسی ترجمه کنم. این کار و نوشتن شاید به من و جهان کمک کند! جهان خودم! جهانی که من مرکزش هستم! و همسر قبلی و تمام دیگر انسانها هم با من در آن متصل به همان وجود اصلی نانوشتنی هستند!
این مطلب نه تنها در مورد روابط زوجین بلکه در تمام روابط انسان ها صادق است.
لینک اصل سخنرانی در یوتیوب را اینجا میگذارم.
ترجمه اش را هم در کنار آن میآورم
با یادی از مولانای جانم
گفتمش پوشیده خوشتر سِرِّ یار
خود تو در ضمن حکایت گوش دار
خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
0:16
It sometimes happens that members of the same family
گاهی اتفاق میافتدکه اعضای یک خانواده
0:19
evolve at very different rates
با سرعت های مختلفی تغییر میکنند
0:23
so that a sense of separation can come
بنابراین یک حس جدایی بوجود میآید
0:26
if one member of the family evolves spiritually,
اگر یک عضو خانواده از نظر معنوی تغییر کند
0:31
much more rapidly than another.
و این تغییر معنوی خیلی سریعتر از دیگری باشد
0:34
And that is something that you cannot do anything about.
این چیزی است که شما کاری در موردش نمی توانید انجام بدهید
0:41
You need to accept that your sisters,
شما باید خواهر خودتان را بپذیرید (اشاره به عضو خانواده سوال کننده- اما خواهر میتواند به تمام اعضای خانواده تسری یابد)
0:47
their viewpoints and their judgments of you
نظرات و قضاوتهای آنها در مورد شما
0:50
arise because of the way in which
از آنجایی نشات میگیرد که
0:53
they have been conditioned by their culture.
آنها توسط فرهنگشان شرطی سازی شده اند.
0:57
So this is part of the mental conditioning,
این شرطی شدگی فرهنگی هم قسمتی از شرطی شدگی ذهنی است
0:59
there’s nothing really personal about it.
هیچ چیز شخصی ای در مورد آن نیست!
1:01
They have been conditioned in a certain way.
آنها به نوع خودشان توسط جامعه شرطی شده اند.
1:04
To some extent, you have gone
شما تا حدودی
1:07
beyond your conditioning because anybody
از شرطی شدگی هایتان فراتر رفته اید زیرا هر کسی
1:10
who begins to awaken spiritually
که شروع به بیداری معنوی میکند
1:16
goes beyond, also simultaneously begins to go
به جایی فراتر از شرطی شدگی ها
1:21
beyond their cultural conditioning.
و هم زمان به فراتر از شرطی شدگی های فرهنگی میرود
1:23
And that applies whether you are from Somalia,
این فرقی نمیکند شما در فرهنگ سومالی باشید یا
1:26
or whether you’re from Australia
در فرهنگ اطریش
1:27
or whether you’re from the United States or anywhere.
یا اهل امریکا باشید یا هر جای دیگر
1:32
If you are not awakening spiritually, you are,
اگر در حال بیداری معنوی نباشید
1:37
your behavior, your viewpoints, your opinions,
رفتار شما، نظرات شما و عقاید شما
1:41
the way in which you judge other people,
طوری که دیگران را قضاوت میکنید
1:43
the way in which you judge other cultures,
طوری که فرهنگ های دیگر را قضاوت میکنید
1:47
all that is conditioned by the content of your mind,
توسط محتویات ذهن شما شرطی سازی شده است
1:53
the culture and family and so on, that you grew up in.
توسط فرهنگ و خانواده ای که در آن رشد کردهاید شرطی سازی شده است.
1:57
So you are basically a conditioned entity
بنابراین شما یک موجود شرطی سازی شده هستید
2:02
and your opinions and viewpoints are not really yours,
بنابراین نظرات و عقاید شما در واقع متعلق به خودتان نیست
2:06
they are the product of your conditioning.
عقاید شما محصول شرطی شدگی های شماست
2:09
And so that’s the case with your sisters.
و این هم در مورد خانواده (خواهر) شما صادق است
2:13
So sometimes the same thing applies to close friends.
گاهی این در مورد دوستان نزدیک هم اتفاق میافتد
2:18
I’ve had many similar questions of people
من خ فقط سوالهای مشابه از افرادی داشتهام
2:21
who had a close friendship with someone.
که دوستی نزدیکی با کسی داشته اند
2:24
And sometimes it’s the case with husband and wife.
گاهی هم این در مورد همسران اتفاق میافتد
2:30
Often I’ve had, in many cases,
اغلب موارد اینطور بوده که
2:32
one of them, either she or he,
یکی از زوجین، همسر یا شوهر
2:38
began to evolve and awaken spiritually.
شروع به تغییر و تحول و بیداری معنوی میکند
2:42
And a gap suddenly arose between the one
و ناگهان فاصله بین آن فرد و دیگری بوجود می آید
2:49
that was still totally conditioned,
بین فردی که کاملاً شرطی شده است
2:51
and the one that was beginning to awaken spiritually.
و کسی که شروع به بیداری معنوی کرده فاصله زیاد میشود
2:55
In some cases, they can still live together.
در برخی موارد آنها هنوز میتوانند با هم زندگی کنند
2:59
It depends on the nature and degree of the person
این بستگی به درجه و طبیعت شخصی دارد که
3:04
who is not yet awakening spiritually.
هنوز از نظر معنوی بیدار نشده
3:09
It depends that the ways in which this
بستگی به حالتی دارد که
3:12
non-awakened state manifests, differs from person to person.
این حالت ناآگاهی خودش را بروز می دهد. و این از فردی تا فرد دیگر متفاوت است.
3:16
Some you can live with, you can awaken,
در مورد بعضی ها شما میتوانید با هم زندگی کنید
3:20
and you’ll know your partner is not,
شما میتوانید بیدار شوید و میدانید همسر شما بیدار نیست
3:22
and you can totally surrender to that fact
میتوانید در برابر این واقعیت کاملاً تسلیم شوید
3:24
that your partner is not awakening yet.
که همسر شما هنوز بیدار نشده است
3:27
In other cases, it will create a hostility,
در موارد دیگر این موضوع میتواند خصومت ایجاد کند
3:30
a growing hostility in your partner.
یک ستیز و ضدیت در شریک زندگی تان
3:33
The ego objects to the other being
نفس در برابر موجود دیگر
3:36
becoming so different and changing.
که متفاوت شده و تغییر کرده موضع مخالف میگیرد
3:38
They don’t understand you anymore.
آنها دیگر شما را نمیفهمند
3:41
And so, and then a separation happens with husband and wife.
بنابراین یک جدایی بین زن و شوهر اتفاق میافتد
3:47
Then it sometimes happens
گاهی هم این اتفاق میافتد
3:48
that they do go their different ways.
که آن دو کاملا مسیرهای مختلفی را میروند
3:51
In the case of a family member, there’s a link that remains
در مورد اعضای خانواده اما یک ارتباط همیشه باقی میماند
3:55
so you cannot just say, we go our different ways.
بنابراین نمیتوانید همینطور بگویید که، هرکسی راه خودش رابرود!
3:59
There’s always a certain bond
همیشه یک رابطهی خاصی
4:02
between you and your family members.
بین شما و عضو دیگر خانواده وجود خواهد داشت
4:05
But the first thing is, you ask me what I would do.
اما اولین چیز در سوال شما این است که میپرسید من چه کاری خواهم کرد.
4:09
What I would do is first of all, understand why.
آنچه من انجام خواهم داد اولاً این است که بفهمم چرا
4:13
And this is what I’ve just been talking about,
و این همان چیزی است که در موردش صحبت می کنیم
4:16
if you understand, then already it is a helpful thing.
اگر شما این را خوب درک کنید، خودش بسیار کمککننده خواهد بود
4:22
If you don’t understand why is this happening?
اگر نمیدانید چرا چنین چیزی اتفاق میافتد
4:25
But if you understand that these people act out of their,
اما اگر بدانید که این افراد فقط شرطی شدگی ها یشان را
4:30
your sisters act out of their conditioning.
زندگی میکنند مثلاً در مورد خانواده (خواهر) شما
4:33
You have begun, already are in the process
شما فرآیند خروج و رها شدن از
4:39
of transcending your conditioning.
شرطی شدگی هایتان را شروع کرده اید.
4:41
Whether or not they will also awaken
در مورد آنها اما نمیدانیم که آیا بیدار هستند و یا
4:45
or begin to awaken spiritually, we don’t know.
آیا فرآیند بیداری معنوی را شروع کرده اند یا نه.
4:47
So in the meantime, all you can do, or all I could,
بنابراین در این هنگام تمام آنچه می توانید انجام بدهید یا من انجام خواهم داد
4:52
if I were you, all I could do was continue
اگر من جای شما بودم تمام آنچه انجام میدادم این بود که
4:57
to recognize the limitation in them.
محدودیت های آنها را درک کنم.
5:00
It is, they are conditioned in their responses.
این واقعیت که آنها و پاسخ هایشان کاملاً شرطی شده است
5:05
Recognize that that is what happened.
این حقیقت شرطی شدگی را درک کنید
5:07
Not to blame them for it, not to feel guilty
نه آنها را متهم کنید، نه خودتان احساس گناه کنید از اینکه
5:12
because you make them angry, because you don’t.
فکر کنید شما آنها را خشمگین کردهاید
5:14
It’s their conditioning that makes them angry,
این شرطی شدگی های آنهاست که آنها را عصبانی میکند
5:18
so you don’t feel guilty
بنابراین شما احساس گناه نکنید
5:19
because you are different from them.
برای اینکه شما با آنها تفاوت دارید
5:21
I wouldn’t, I’m talking now what I would,
من در مورد خودم میگویم که
5:24
I would not feel guilty.
من احساس گناه نخواهم کرد
5:25
I would simply recognize compassionately,
من به سادگی و از روی محبت دلسوزی آنها را درک خواهم کرد
5:28
what it is that makes them say and do
چیزی که باعث میشود چیزهایی بگویند و کارهایی انجام بدهند
5:31
the things they say and do towards you.
چیزهایی که در مورد شما میگویند و کارهایی که در حق شما انجام میدهند
5:35
And you cannot even explain to them.
و شما حتی نمیتوانید به آنها توضیح بدهید.
5:37
It would be futile to say to them,
این خیلی عبث خواهد بود اگر مثلاً شما به آنها بگویید
5:40
“I know why you’re saying that to me,
میدانم چرا شما این چیزها را به من میگویید
5:41
because you’re totally conditioned.”
چون شما صددرصد دچار شرطی شدگی های ذهنتان هستید
5:43
What? (audience laughing)
آنها خواهند گفت چی! (چرند نگو!)
5:45
(laughs) They wouldn’t know
آنها نمیدانند
5:47
what you’re talking about
که شما در مورد چه صحبت میکنید
5:49
because they know nothing outside of their conditioning.
برای اینکه آنها چیزی فرای شرطی شدگی های ذهنی شان نمیدانند
5:52
So compassion arises,
بنابراین محبت و دلسوزی بالا میآید
5:55
compassion and acceptance of a person’s limitations.
محبت و پذیرش محدودیت های آن شخص.
6:00
You can still hold them in your heart
شما میتوانید آنها را در قلب خود داشته باشید
6:02
and realize there is an essence in them
و عصاره وجودی آنها را درک کنید
6:06
that is lovable.
عصاره وجودی آنها که دوست داشتنی است
6:09
And you can continue to be connected
شما میتوانید به ارتباط خود با عصاره وجودی آنها ادامه بدهید
6:12
to that essence of who they are.
و به ذات اصلی آنها،(که همان عشق یا خداست) متصل بمانید
6:14
If they refuse to talk to you
اگر آنها از صحبت کردن با شما سرباز زدند
6:16
then you have to accept and surrender
شما بپذیرید و تسلیم باشید
6:18
that you can hold them in your meditation.
شما میتوانید آنها را در مراقبه های تان به یاد بیاورید
6:21
You can even sometimes look at their photo,
حتی میتوانید گاهی به عکس شان نگاه کنید
6:24
look beyond the surface appearance of who they are
به فراتر از ظاهر (مادی) آنها نگاه کنید
6:28
and the photo can be a little help
عکس میتواند کمی کمک کند که
6:31
to establish the inner connection.
رابطهی درونی خود را ایجاد کنید
6:33
Then you don’t need the photo anymore
بعد از آن دیگر شما به عکس هم برای
6:34
to establish the inner connection.
ایجاد ارتباط درونی نیاز ندارید
6:37
Feel the inner connection with their innermost selves.
ارتباط درونی خود را با ذات اصلی و درونی آنها احساس کنید
6:42
And even if they don’t talk to you, that can still be there.
این ارتباط درونی حتی اگر آنها یا شما صحبت نکنند، کماکان میتواند وجود داشته باشد
6:46
And then you send,
بعد برایشان
6:48
in the conventional New Age language,
همانطوری که امروزه گفته میشود
6:51
you send loving energy to them.
برایشان انرژی عشق بفرستید
6:55
There’s some truth in that,
یک حقیقتی در این انرژی عشق هست
6:57
so there’s still a loving connection
بنابراین هنوز یک ارتباط عاشقانه وجود دارد
7:02
even though you don’t talk.
حتی اگر شما با هم صحبت نکنید
7:04
So recognition, to summarize,
بنابراین ابتدا درک، به طور خلاصه
7:10
recognition of why this is happening,
ابتدا درک کنید چه اتفاقی در حال افتادن است
7:14
accepting your family members’ limitations,
محدودیت های آن عضو خانوادهتان را بپذیرید
7:20
and not judging them.
آنها را قضاوت نکنید
7:24
They judge you of course,
آنها حتما شما را قضاوت خواهند کرد
7:26
because their judgments of you
زیرا این قضاوت های آنها از شما
7:29
are part of their conditioning,
قسمتی از شرطی شدگی های ذهنی آنهاست
7:31
but you don’t need to judge them.
اما شما نیاز نیست که قضاوتشان کنید
7:33
You simply see that this is a limitation
شما به سادگی ببینید که این نوعی محدودیت
7:36
of their state of consciousness at this present time.
برای آگاهی و حالت آن ها در این لحظه است
7:39
They will awaken too,
آنها هم روزی بیدار خواهند شد
7:43
in time, eventually, this lifetime or the next. (laughs)
در زمان خودش، در این زندگی یا زندگی های بعدی!
7:49
So then you can begin to feel peaceful about it
بنابراین با این موضوع در صلح بمانید
7:55
so that it does not become a source of suffering,
تا این عدم آگاهی آنها منبع رنج شما نباشد
7:59
continuous source of suffering at the back of your mind.
مدام از این موضوع در پس ذهنتان رنج نبرید
8:03
So if you can be in a loving relationship,
پس شما میتوانید در یک رابطه عاشقانه باقی بمانید
8:07
even though you might not meet them much anymore,
حتی اگر این که شاید آنها را ملاقات نمیکنید
8:10
or at all, you can stay in a state of love towards them.
حتی اگر هیچگاه آنها را نبینید میتوانید در حالت عشق نسبت به آنها بمانید
8:15
Compassionately, accept their limitations
با عشق و دلسوزی محدودیت های آنها را بپذیرید
8:19
and then see what happens.
بعد ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد
8:20
Sometimes in that way, a healing does happen.
در بعضی موارد از این طریق یک شفا و درمان اتفاق میافتد
8:25
It may be that at some point
ممکن است گاهی
8:27
there’s a crack in their conditioning
یک شکافی در شرطی شدگی هایشان اتفاق بیافتد
8:29
and they’re suddenly able to accept you,
و آنها ناگهان بتوانند شما را پذیرا باشند
8:32
who you are, for who you are now.
شما را دقیقاً همانطور که در حال هستید پذیرا باشند
8:35
But your happiness or fulfillment
اما شادی و کمال شما
8:39
does not depend on any other human’s acceptance
به پذیرش هیچ انسان دیگری از این که
8:44
of who you are.
شما که هستید وابسته نیست
8:45
That would be a deluded thought
این یک فکر توهم آمیز خواهد بود
8:47
if you think you can only be happy
اگر شما فکر کنید که شما تنها در صورتی میتوانید شاد باشید که
8:50
if these people accept and understand you.
افراد دیگر شما را بپذیرند و بفهمند
8:52
Some people have that with their parents.
بعضی افراد این حس را در مورد والدینشان دارند
8:55
So they say, my dad, my father,
آنها میگویند پدرم، مادرم
8:59
they don’t understand me at all.
آنها هرگز من را نمیفهمند
9:01
It’s terrible, terrible, I’m trying to explain what I’m at.
خیلی دردناک است، سعی میکنم توضیح بدهم من در چه حالتی هستم
9:06
Of course, they cannot understand you,
مسلم است که آنها نمیتوانند شما را بفهمند
9:08
it’s beyond their comprehension
این فهم فرای درک آنهاست
9:11
if you have awakened spiritually and they haven’t.
اگر شما از نظر معنوی بیدار شدهاید و آنها نشدهاند
9:15
So compassionately accept that they cannot understand you.
با عشق و دلسوزی بپذیرید که آنها نمیتوانند شما را بفهمند!
9:19
Instead of trying to explain yourself to them,
به جای تلاش برای این که خودتان را توضیح بدهید
9:23
just be there in a loving way with them.
فقط در حالت عشق نسبت به آن ها بمانید
9:25
When you meet for Christmas or Thanksgiving
وقتی آنها را در مراسمی مثلاً در سال نو میبینید
9:28
and you hear all the judgments coming at you from them.
و قضاوت های آنها را در مورد شما که به سمت شما پرتاب میکنند میشنوید؛ قضاوت هایی از این قبیل
9:32
“You should have…”
تو باید این را داشته باشی
9:33
“Why don’t you…”
چرا این کار را نمیکنی
9:35
“Look where it’s taken you.”
ببین به کجا رفتهای!
9:37
“Look at your sister, she married a millionaire,
به خواهرت نگاه کن! با یک میلیونر ازدواج کرد!
9:40
(audience laughing)
9:42
and you are into that weird kind of meditation stuff
اما تو چی! رفتی دنبال این معنویت ها و مراقبه های عجیب و غریب!
9:44
that’s not getting you anywhere.”
از این راه به هیچ جا نمیرسی
9:47
Whatever judgements come,
هر قضاوتی از این قبیل که میآید
9:49
say, “okay, I know that this is what you think and feel
بگویید، بسیار خوب! میدانم شما اینطوری فکر میکنید و احساس شما چنین است
9:52
and I think and feel differently.
و من متفاوت فکر میکنم و احساسم متفاوت است.
9:55
That’s all.”
همین!
9:56
So you don’t not need to justify.
شما نیاز ندارید که توجیه کنید
9:59
Accepting people’s limitations and suddenly realizing
شما آن ها را بپذیرید و درک کنید که
10:04
whether or not your father, your mother, your sister,
این که پدر، مادر، خواهر
10:09
your brother or anybody else close to you
برادر یا هر کسی که به شما در خانواده نزدیک است
10:12
accepts you for who you are, is really not,
اگر شما را بپذیرد یا نه؛ مورد نیاز شما نیست
10:17
you become free of the need to be accepted.
شما از اینکه مورد پذیرش قرار بگیرید بی نیاز شدهاید
10:21
But you can nevertheless, have a deeper connection.
به هرحال شما میتوانید این ارتباط عمیق درونی را داشته باشید
10:24
Keep that deeper connection and connectedness with them.
این ارتباط عمیق و عشق درونی را با ذات اصلی آنها حفظ کنید.
Comments