تجربیاتی نانوشتنی *** ساعت دو صبح! همین مبلی که رویش نشستم را هم قرار است فردا بدهم برود! خیلی از دوستان هم با دیدن نوشته‌های من روابطشان...

آزمایشگاه زندگی! *** دوران تحصیل درس‌های فیزیک و شیمی را خیلی دوست داشتم.  بخصوص فیزیک. چون حفظی نبود. لازم نبود چیزهای زیادی حفظ کنی....

چرا سلام نمی‌کنم؟ *** از کودکی یادم هست که بزرگترها حساسیت زیادی در سلام کردن داشتند! آنها می‌خواستند به هر زور و ضربی من را مودب کنند!...

یک نوشته‌ی کیفیت پایین *** دوباره از نوشتن شروع می‌کنم. وضعیت درونی من تاثیر مستقیمی در کیفیت نوشته‌ها دارد. الان اصلا به نظر نمی‌رسد...

خدای زن یا مرد؟ *** با دوستی در حال گپ زدن بودیم. داشت از آنچه میخواست میگفت. میگفت موجودی را میخواهد که به غایت حمایتگر باشد به غایت...

برایش عنوان نگذارم! *** از بین تمام کارهایی که در این لحظه می‌توانستم انجام بدهم نوشتن را انتخاب کردم! می‌توانستم به پیاده‌روی بروم یا به...

تبلیغات ممنوع! *** بعد از انقلاب اسلامی در ایران برای مدتی هرگونه تبلیغات ممنوع بود. دوران کودکی من که مقارن با اوایل انقلاب بود همزمان...

کار روز ١٧ می ٢٠٢٣ – نوشتن نانوشتنی – مدیتیشن اشیاء *** خوب اقامت من برای دو شب در خانه‌ی یک دوست بعد از تحویل خانه مشخص شد. احتمالا بلیط...

درس حفظی و یادگرفتنی *** دوران تحصیل یادم هست که دو جور درس داشتیم. یک سری درس های حفظی بود و یک سری درس‌های یادگرفتنی! درس‌های حفظی در...

این هم کار امروز! *** هر روز به شدت کار میکنم! کارم هم مشاهده ی اطراف و مشاهد ی ذهن هست. ذهنم را مشاهده میکنم. و بعد از مدتی مشاهده و...

برنامه‌ی آینده! *** کل داستان سفر معنوی ماجرای شناخت ذهن و رهایی از ذهن است. و وقتی از ذهن رها بشوی از گذشته و آینده رها می‌شوی. اما در...

تبلیغ فیل صورتی! *** این را برای خودم و بعضی از دوستان می‌نویسم. این ایده چند روزی هست که تبدیل به نوشته نشده. اما بعضی از این دوستان...

بنشینم و صبر پیش گیرم *** ساعت حدود دو شب هست. خوابم نمی‌آمد. هیچ کسی را هم بهتر از خودم برای حرف زدن پیدا نکردم! خودم که در واقع همان...

ماشین ذهن! *** بالاخره بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم این قلم و کاغذ شیشه‌ای رو برداشتم! حالا چرا کلنجار؟ یه وقتهایی که تنها هستم آرامش...

ساختن با نوشتن *** اگر از امور مربوط به بقا که شامل خوردن و خوابیدن و تولید مثل هست عبور کنیم تازه می‌توانیم کمی از حیوانات متمایز بشویم....

شییر کردن یا نکردن! *** یک دوگانه ‌ای هست که درگیرش هستم! شییر کردن یا نکردن! و بعد از آن شکل شییر کردن؟ خیلی مواقع لینکی را شییر می‌کنم...

بابات چیکارست؟ *** بابات چیکارست؟ شغل پدر؟ می‌خوای چیکاره بشی؟ خودت چیکاره ای! چیکار می‌کنی!؟ تمام این سوال های پر تکرار نشان از یک چیز...

پروژه‌ی والد مشترک! *** مفهومی جدید در غرب رایج شده به نام والد مشترک! Co-parenting. این که دو انسان بالغ سرپرستی یا ولایت کودکی را بر...

ذهنِ بلا تکلیف! *** ذهن همیشه بلاتکلیف است! همیشه در حال پرسه زدن! ذهن ذاتا گیج است. منظورم ذهن منطقی است. ذهن فلسفی! همان ذهنی که...

ماکزیمم سود! با حافظ! *** با دوستی حرف می‌زدیم. از همه چیز گفتیم. وقتی رسیدیم به اقتصاد؛ گفت می‌خواهد سودش را ماکزیمم کند! حداکثر سود!...