زندگی شیشه‌ای *** حس ها می‌آیند و می‌روند. فکر ها می‌آیند و می‌روند. همین کلمات، همین نوشته‌ها می‌آیند و می‌روند. گاهی از حس هایم عکسی...

کمک، توجه، مرکز جهان! — در کانادا آدم‌ها کمی از هم دورند. معمولاً همه‌ی روابط در داخل بیزینس تعریف می‌شود. از تولد تا مرگ. همه چیز در یک...

فرزند ناقص الخلقه-جوشن کبیر — گاهی یک نوشته خودش مرتب و منظم در نهایت سادگی می‌آید! گاهی هم مثل این نوشته یک کودک ناقص‌الخلقه است. کودکی...

مراقبه با کلمات-دستاورد سفر — چند روزی هست که از سفر برگشتم. امروز تقریباً روز سوم هست. یکی از چیزهایی که در مورد سفر دوست دارم حس زمانی...

شعار بیشعوری! — اینجا هوا خوب است. حدود سی درجه! ده درجه‌ی شمالی! میان کوه و جنگل! صبح ها بی هدف، بی کار و بی عار از اتاقم بیرون می‌آیم....

شماره های محدود در وادی نامحدود — داشتم تعداد ویوهای نوشته‌ها را نگاه می‌کردم. تعداد ویوی بیشتر بهتر؟ ولی یهو با خودم گفتم چه چیز را...

ایستگاه رادیویی عشق — یک ایستگاه رادیویی را تصور کنید. امواج اش را پخش می‌کند. طراحی شده برای همین کار. ایستگاه تا وقتی برق داشته باشد...

مشق عشق — در ویپاسانا کمی تمرین کرده بودم! آنجا که هستی گاهی خدمت می‌کنی. تمرین عشق! اگر ده روز خودنگری کرده باشی اجازه داری خدمت کنی....

برای که می‌نویسم؟ — دوستی گفت معلوم است برای کسی می‌نویسی! دیدم درست می‌گوید! این ایراد من است. عکس العمل نسبت به محیط! گاهی به حرفها و...

بازنگری چندباره ‌ی نوشتن — نوشتن از دنیای درون یعنی سفر کردن به سرزمینی که کسی آن را نمی‌شناسد. به سرزمین درونت که سفر می‌کنی تنها هستی....

بهترین کار=کاری نکردن! — وقتی مسأله ای برایم حل نشده باشد. وقتی به دنبال ایده ای باشم. وقتی در مورد موضوعی نیاز به دانستن داشته باشم....

خوب یا بد! — حال من خوب است یا بد؟ نوشتن خوب است یا بد؟ زندگی، مرگ، خدا، زمین، فکر خوب است یا بد؟ دیروز روز طولانی‌ای بود! در دل سنگ...

مناجات — مادرم مذهبی است. با خدا ‌و اسلام زندگی می‌کند. چند روزی که دیده بود می‌نشینم برای مراقبه فکر کرده بود کاری که می‌کنم مناجات است!...

وضوی قلم — قلم مقدس است. این قلم شیشه‌ای هم مقدس است. سعی کن هروقت این قلم را برمی‌داری وضو داشته باشی. قبل از برداشتن کمی مراقبه کن....

شعر شاملو، سایه، صدای بچه‌ها در پارک — تارا دخترم در پارک بازی می‌کند. من هم شاملو و سایه گوش می‌دهم. گهگاهی صدایم می‌کند. ددی… لبخندی از...

انواع صبح — بعضی صبح ها با بقیه فرق دارد! نمی‌دانم به خاطر کارهای دیروز است یا نحوه‌ی قرارگرفتن ستارگان! گاهی یک یا دو یا سه بیدار...

شب و موسیقی و … — شب و موسیقی که هست دیگر راهی نمی‌ماند جز نوشتن. پرسه‌های الکی آن توی اینترنت تموم شد، بیشتر راههای اتلاف وقت رو تست...

حرفهای فشرده — انیشتین گفت انرژی وقتی فشرده شود ماده ایجاد می‌شود. این نوشته‌ها هم حرف‌ها و حس های فشرده ‌ی من است. وقتی کمتر حرف می‌زنم...

مبدأ مختصات زندگی — مبدأ مختصات زندگی مرگ است نه تولد. این ایده‌ای بود که باعث شد دوشم را سریع تر بگیرم مراقبه ام را هم کمی کوتاه کردم تا...

کتابی که باید دور بیاندازید دوستی توصیه کرد کتابی بنویسم. این هم مقدمه‌ای کوتاه برای کتابی طولانی. در این کتاب صفحاتی خالی هست. آن صفحات...