هفت مهارت کلیدی! *** دوستی از من خواست هفت مهارت کلیدی خودم را با سطح بندی معرفی کنم! اولی را میخواستم بنویسم نوشتن! پس این شما و این هم...

درهم نویسی روز! *** گاهی هم هست که نوشته‌ها عنوان ندارد! یعنی ذهن نمی‌تواند برایش اسمی بگذارد! فقط میدانم یک حسی هست! یک بی قراری! یک چیز...

معرفی نکننده! *** دوستان عزیزی می‌خواهند که خودم را معرفی کنم. قبلاً به انگلیسی این داستان را نوشته بودم. حالا همان ماجرا را به فارسی و...

یک نوشته‌ی کیفیت پایین *** دوباره از نوشتن شروع می‌کنم. وضعیت درونی من تاثیر مستقیمی در کیفیت نوشته‌ها دارد. الان اصلا به نظر نمی‌رسد...

برایش عنوان نگذارم! *** از بین تمام کارهایی که در این لحظه می‌توانستم انجام بدهم نوشتن را انتخاب کردم! می‌توانستم به پیاده‌روی بروم یا به...

تبلیغات ممنوع! *** بعد از انقلاب اسلامی در ایران برای مدتی هرگونه تبلیغات ممنوع بود. دوران کودکی من که مقارن با اوایل انقلاب بود همزمان...

ساختن با نوشتن *** اگر از امور مربوط به بقا که شامل خوردن و خوابیدن و تولید مثل هست عبور کنیم تازه می‌توانیم کمی از حیوانات متمایز بشویم....

شییر کردن یا نکردن! *** یک دوگانه ‌ای هست که درگیرش هستم! شییر کردن یا نکردن! و بعد از آن شکل شییر کردن؟ خیلی مواقع لینکی را شییر می‌کنم...

دیوانه‌ی تیمارستانی *** امروز هم گذشت. از خودم راضیم. تقریباً در تمام روز آرامش و لحظه رو حفظ کردم. داریم در مورد فروش خانه ها یا انتقال...

نانوشتنی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ *** گاهی نوشته ها عنوان ندارد. به نظر خودم آنهایی که عنوان ندارد جالب تر است. گاهی هم بعد از نوشتن عنوانی برایش...

ماه کامل رمضان *** ماه که کامل میشود آدم هوایی میشود. گاهی بعد از چرخش دور دنیا برمیگردی به یک جاهایی که قبلا هم بوده ای! دعاهای اسلامی....

ایجاد کارما! *** این نوشتن هم یک کارمای جدید خواهد شد! در اصل باید مراقبه می‌کردم. اما به جایش دارم می‌نویسم! نوشتن به مثابه‌ی کارما!...

عنوانِ نوشته *** یک زمانی بود که نوشته‌هایم عنوان نداشت! اصلاً مخاطب نداشت. جایی پخش نمیشد. فقط برای خودم بود. در تنهایی مطلق! آن وقت‌ها...

This is how AI sees me! My name is not Ash by the way! 😉🙂 The website at the link provided is a personal blog written by an individual...

آه از دست این قلم! *** دوباره ماه کامل شد! دوباره من ماندم و یک قلم شیشه‌ای! من ماندم و ماه! و یک شب طولانی! معتادم به قلم! معتادم به...

نوشتن به مثابه‌ی کارما! *** در این مسیر کم کم تنها و تنها تر می‌شوی. خودت می‌مانی و خودت. کم کم فقط یک گفتگوی درونی برایت می‌ماند. وقتی...

پاکسازی نوشته‌ها! *** سال‌هاست می‌نویسم! سالهاست وقتی کمتر حرف می‌زنم بیشتر می‌نویسم! صفحات شیشه‌ای که کاغذهای مدرن هستند؛ رفقای هم صحبت...

ننوشتن! *** دارم به ننوشتن خیلی فکر می‌کنم. دارم تمرین می‌کنم کاری انجام ندهم! دارم تمرین می‌کنم فقط بنشینم و ذهنم را مشاهده کنم! معجزه‌ی...

نویسنده‌ی بی اخلاق! *** این‌ها حال بعضی هارا بد می‌کند! این کلمات! این بت ها! بت های بت پرستان با اینکه تکان نمی‌خوردند اما حال ابراهیم...

نوشتن! نوشتن و نوشتن! *** دوستی می‌گفت چرا افکارت را فریاد می‌زنی! دوست دیگری میگوید چرا پخش می‌کنی؟ کسی می‌گفت دنبال توجه هستی! دیگری...